آیت الله سید مرتضی خاتمی خوانساری
در سال ۱۳۲۲ هجری شمسی در قودجان خوانسار متولد شد. وی پیش از شروع تحصیل در دبستان ، آموزش قرآن و علوم دینی را در مکتب خانه آغاز کرد و ضمن ادامه تحصیل در مدارس تهران از محضر علما در مدارس علمیه بهره برد. در سال ۱۳۴۱ پس از فارغ التحصیلی در رشته ریاضی مدرسه دارالفنون… ایشان از سال ۱۳۳۳ رسما تحصیل در مدارس علمیه و حوزهها را آغاز کردند . وی بخش زیادی از تحصیل و طلبگی خود را نزد آیت الله شهید سعیدی گذراند لکن بیشترین دروس حوزوی را به مدت ۲۲ سال در محضر آیت الله وثوق تهرانی فراگرفت.ایشان در حدود سال ۵۷ موفق به اخذ درجه اجتهاد از چهار نفر از علمای بزرگ به شرح زیر گردید:
۱- آیت الله العظمی شیخ ابوالفضل نجفی خوانساری اولین کسی که درجه اجتهاد امام خمینی(ره) را تأیید کرد.
۲- آیت الله العظمی شبیر حسن نجفی
۳- آیت الله العظمی صفایی خوانساری
۴- آیت الله العظمی معصومی وثوق تهرانی
استاد در سنین ۳۷ سالگی با تایید اساتید خود به درجه اجتهاد نائل آمدند و بیش از ۲۰ سال عمیقا تقریرات استاد در خصوص تفاسیر قرآن کریم و تاریخ ادیان و مذاهب و فقه غنی شیعه را انجام دادند .
حاشیه آیت الله خاتمی خوانساری بر کتاب العروة الوثقی در سنین ۴۰ سالگی با استنباط فقهی استاد صورت گرفته و در حال حاضر توسط علمای مورد وثوق استاد در حال تحریر به رساله فارسی بوده است و احتمالا به احترام علمای اعلام قم و نجف اشرف از چاپ انبوه آن ممانعت فرمودند .
ضمنا بیش از ۶۰ سال جلسات روزانه و ۱۴ جلسه هفتگی استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری برقرار می باشد.
قودجان
این نام که معرب کلمه (کودکان) شده است بدین جهت بوده که مقبره دو دختر از امام موسی کاظم علیه السلام در آن محل مرهون امام زادگان هستند و از دیرباز مزار شیعیان دور و نزدیک بوده اند و آن دو امامزاده واجب التعظیم دو دختر بکر بلافاصله امام کاظم علیه السلام یعنی هر دو خواهران امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و فاطمه معصومه علیه السلام می باشد و در سن کودکی از دنیا رفته اند، لذا نام مکان، مزیّن و منوّر به همین امامزادگان بنام (کودکان) از دیرباز معروف بوده است.
تا اینکه مرحوم حضرت آیت الله سید میر کبیر صاحب (روضات الجنات) کلمه کودکان را تبدیل به قودجان می کنند و از آن پس به عنوان قودجان نام میگیرد.
والدین حضرت استاد
در زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری، والدین استاد مرتضی خاتمی خوانساری، مرحوم سید میرزا از متدینین و مقدسین و از تجار بوده اند. حضرت استاد درباره پدر خود می فرمایند:
نقل قول از استاد: پدر من هر روز سحر بیدار بود و به عبادت و تهجد اهتمام می ورزید و هر روز صبح به تلاوت قرآن می پرداخت. یک روز از اهل محل که مدتی بود بیماری صعب العلاجی داشت نزد پدرم آمد و گفت: سید میرزا شما در خواب مرا شفا دادی، من که برای شفای خود خیلی متوسل به اهل بیت علیهم السلام شده بودم شب گذشته در عالم خواب شما را دیدم که خیلی با هیبت و وقار به سوی من آمدی به من گفتی که بلند شو! تو شفا یافتی! آنگاه که بیدار شدم دیدم که بیماری ام از من رخت بر بسته است. ای سید! تو مرا شفا دادی! آنگاه پدرم تبسمی کرد و فرمود: « جدّم بوده است »
والده حضرت استاد از خاندان معروف به آقا کثیری بودند که متشرف به اداره حسینیه واقع در کنار امامزادگان علیه السلام بودند که همه سال مراسم تعزیه خوانی امام حسین علیه السلام در آنجا برگزار میشد که اداره آن حسینیه، بسیار حائز اهمیت و باعث افتخار در بین اقوام آن منطقه به حساب می آمده است.
و دایی مادر حضرت استاد، مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمدتقی خوانساری (رحمة الله علیه) که استاد امام خمینی (رحمة الله علیه) و مرجع وقت خود بوده اند و هم اینکه نماز باران ایشان در سال ۱۳۶۲ هجری قمری خاطره از یاد نرفتنی حوزه های علمیه بلکه تاریخ معاصر است.
در زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری، حضرت استاد راجع به جد مادری خود میفرمودند:
نقل قول از استاد: پدرِ مادرِ من که او را (بابا) صدا میزدیم بسیار شخص متدین و مقدسی بود و ایشان در ماه رمضان هر روز یک ختم قرآن می نمود یعنی از هنگام صبح که آغاز می نمود در عصر آن را ختم میکرد؛ حالات خاصی داشت از جمله اینکه موقع خواب، هرشب به لعن دشمنان اهل بیت علیهم السلام می پرداخت از اولین ظلمه شروع میکرد تا به پایین و اسامی را منظم چیده بود و به قدری لعن می کرد تا خواب بر او غلبه کند
آری چنین خانواده ای که سحرگاه چشم باز نمی کردند الّا بر تولّی – تلاوت قرآن کریم و مودت و محبت اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و شامگاه چشم فرو نمی بستند مگر بر تبرّی از دشمنان آل البیت و دشمنان خدا؛ این چنین سلاله ای می تواند بستر کاملی باشد برای به دنیا آمدن مولودی که تحمل بار سنگین ابلاغ رسالت انبیاء الهی را داشته باشد.
سیادت و شرافت حضرت استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری (حفظه الله) نسب پدری ایشان از سادات میرباقری خوانسار می باشد که به امامزاده سید احمد که واقع در شهر خوانسار است می رسند و از آنجا به چند واسطه به امامزاده سید محمد که در منطقه دجیل در حوالی سامراء واقع است میرسد که سید محمد بن امام علی النقی علیه السلام معروف به (سبع الدجیل) یعنی (شیر منطقه دجیل) است، که به قدری مزار ایشان و حضور معنوی و با برکت ایشان، هیبت و عظمت و وقار دارد که معروف است اهل عراق بعد از حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام از مزار سید محمد بیم و هراس دارند و در طول تاریخ معروف است که هر که کوچکترین نیت سوئی آن مزار با برکت داشته است، سخت به عذاب و هلاکت دچار شده است و عجیب مزار ایشان علیه السلام حاجت ها را روا میکند و بسیار مجرّب است که حتی از دیرباز بعضی مراجع بزرگ تقلید شیعه برای رسیدن به حوائج خود به ایشان و یا نذر برای مزار حضرت ایشان متوسل می شدند و حاجت روا می گشتند.
شجره نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری
شجره نامه حضرت استاد به حسب آنچه نسل در اندر نسل محفوظ مانده چنین آمده:
سید مرتضی –» سید میرزا –» سید فرج الله –» سید مهدی –» سید حسین –» سید محمد –» سید ابراهیم –» سید محمد –» سید کرم علی –» سید حسین –» سید فضل الله –» سید صالح –» سید مهدی –» سید کرم علی –» سید باقر –» سید حسین –» سید زین العابدین –» سید علی –» سید مهدی –» سید حسین –» سید جلال –» سید احمد –» سید عزّالدین –» سید فخرالدین –» سید محمد –» سید احمد –» سید طاها –» سید یحیی –» سید محسن –» حضرت سید محمد –» حضرت امام علی النقی علیه السلام.
شفا در دوران کودکی استاد حاج سید مرتضی خاتمی خوانساری
در زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری >> شفاء بیماری حضرت استاد در طفولیت: در زمان کودکی استاد، بیماری در منطقه، شایع بوده که جان اطفال بسیاری را می گرفت و برادر بزرگ استاد، سیدمصطفی نیز در حدود دو سالگی به این بیماری مبتلا می شود و از دنیا چشم فرو می بندد.
حضرت استاد، خود در این باره فرمودند:
مادرم نقل می کرد که من در کمتر از دو سالگی به آن بیماری مهلک دچار شدم و چطور بوده که میگفتند آب بدن کم میشود و گلو خشک میشود و اگر غذا خورده میشد باعث خشکی و هلاکت می گردید و اگر غذایی نیز خورده نمی شد که گرسنگی طفل را هلاک می کرد. به هر ترتیب، من نیز دچار این بیماری شده بودم و ناراحتی و حزن و اندوه در خانه ما حاکم شده بود چه اینکه برادر بزرگتر من نیز به این مرض فوت کرده بود مادر من میگفت: از غصه بیچاره شده بودم به امامزاده رفتم و متوسل شدم همان شب در خواب دیدم که دو دختر عجیب نورانی به سن تقریباً ۷ و ۸ ساله در کنار نهر جلوی امامزاده نشسته اند و با دستانشان از آب نهر برداشته و به سوی من پاشاندند و فرمودند: برو که پسرت را شفا دادیم، و او در آینده به ما خدمت می کند»؛ آنگاه از خواب بیدار شدم و تو را دیدم که از تشنگی رنج می بردی و از من آب میخواستی مقداری آب به تو دادم احساس کردم که حالت خوب شده است آن وقت مقداری نان دادم که خوردی و خبری از خفگی نشد فهمیدم که شفا حاصل شده است
و در حقیقت نیز حضرت استاد در سال های آینده بر مزار این دو امامزاده، حرم و گنبد و ضریح ساختند و سالیان بسیاری است که اداره و مخارج آن برعهده و سرپرستی حضرت استاد است. چنانچه حسینیه مجاور امامزاده نیز بیش از ۵۵ سال است که تحت اداره و تولیت ایشان می باشد و آن حسینیه قدیمی و خشتی را در حال حاضر تبدیل به چندین هزار متر حسینیه و ساختمان های بزرگ و متعدد نموده اند و هم اکنون بزرگترین و باشکوه ترین مراسم عزاداری شبیه خوانی – تعزیه سیدالشهداء علیه السلام در ایران در آن حسینیه به همت والای حضرت استاد، بیش از ۵۵ سال است که برگزار می گردد و سابقه دیرینه این مراسم تا ۴۵۰ سال مورد تایید اهالی میرکبیر قودجان می باشد.
رشد و نمو
این حسینیه در روبروی منزل ایشان قرار داشت. حجره تجارت و خرید و فروش پدر ایشان نیز در یکی از اتاق های خانه که دربی مستقل به سوی کوچه داشت برقرار بود و سید میرزا ( والد استاد) از مقدسین و معتقدین منطقه به حساب می آمد و گاهی نیز بعضی کالاها را به شهرهای دیگر می فرستاد و نیز بعضی اجناس را از بلاد دیگر به این مکان نقل می داد.
خانه پدری حضرت استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری – قودجان خوانسار
در همسایگی ایشان عالم و شیخ محل مرحوم شیخ حیدر قیصری رحمة الله سکونت می کرد که خود، پدر رضاعی و همسر وی مادر رضاعی حضرت استاد شدند.
استاد می فرمودند:
در سن پنج سالگی وارد مکتب قرآن شدم و در آنجا به ما تعلیم قرآن و حدیث می نمودند و استاد مکتب به قدری پیر بود که پدر مادرم میگفت او استاد من نیز بوده است.
در سن شش سالگی به مدرسه ابتدایی در خوانسار وارد شدم و تا سال چهارم ابتدایی را در آنجا خواندم.
خانه پدری حضرت استاد - زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
خانه پدری حضرت استاد – زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
هجرت به تهران
نقل قول از استاد: برادر بزرگم (دکتر سید رضا خاتمی که برادر أبی حضرت استاد است) که سالها در تهران مشغول درس پزشکی بود و ده سال از من بزرگتر است نامه ای فرستاد که: « من در مطبی در تهران مشغول بعضی امور پزشکی، پانسمان و تزریقات میباشم و نیازمند به کمک کار هستم اگر سید مرتضی به تهران بیاید هم می تواند ادامه تحصیل بسیار خوبی در تهران داشته باشد و هم کمک کار من باشد»؛ فلذا من به تهران رفتم و برادرم در خیابان ناصر خسرو در مطب آقای دکتر جواهریان که از معتبرین تهران بودند بخش تزریقات و پانسمان آنجا را اداره می کرد و دانشجوی پزشکی نیز بود پدر آقای دکتر جواهریان از طلا فروشان اول ایران به حساب می آمده و عجیب این بود که وی با آنکه تحصیلات پزشکی خود را در فرانسه گذرانده بود و صاحب چنان ثروت بسیاری بود، در عین حال بسیار مقدس و متدین بود و نماز شب و تهجّد او شاید یک شب هم ترک نمی شد.
درس و اشتغال
به هر ترتیب من صبح ها درس می خواندم و بعد از ظهر ها تا به شب کمک برادرم به پانسمان و تزریقات می پرداختم. به توفیق الهی از همان طفولیت مقید رفتن به مساجد و حوزه های علمیه بودم و سخنرانی ها را به تمامی گوش می نمودنم و مطالب بسیاری را از سخنرانان آن زمان در ذهن دارم که هنوز هم با گذشت این همه سال بعضی از مطالب آنان مرا به اعجاب می آورد.
در خوانسار نیز با پدرم هر روز به مسجد میرفتیم، ایشان به قدری منظم و مرتب به مسجد می رفت و همیشه پای منبر می نشست که جای نشستن او در مسجد معین بود و همه می دانستند که اینجا، جای سید میرزا است.
در تهران که آمدم بحمد الله چون در خیابان ناصرخسرو بودم در نزدیکی ما حوزه علمیه مروی و نیز مسجد ارک و نیز مسجد شاه (مسجد امام فعلی) بود و من مرتب نماز خود را به جماعت در این اماکن می خواندم.
بعضا سجاده نماز را در مطب پهن نمودم و اذان و اقامه گفتم و نماز را با آداب آن بجا آوردم. برادرم که دید درمطب در جلوی بیماران – مخصوصاً در آن زمان با آن بی بند و باری ها – این نماز خواندن من، صحنه جالبی شاید به نظر نیاید، به من گفت: برو در همان مسجد نماز بخوانی بهتر است.
والحمدلله از این فیض محروم نشدم».
درس و بحث حضرت استاد در دارالفنون
« یادم هست که تمام نمره هایم در مدرسه، کامل ترین نمره بود و حتی یک بار مدیر مدرسه برادرم را احضار کرد. برادرم عصبانی شد گفت حتما کوتاهی کرده ای! وقتی از مدرسه برگشت دیدم بسیار خوشحال است گفت: مرتضی! رو سفیدم کردی، وقتی فهمیدند من برادر تو هستم تمام معلم هایت اطراف مرا گرفتند و از من پرسیدند که برایشان از درس خواندن و زندگی کردن تو بگویم! حتی از من می پرسیدند که مگر چه نوع غذایی می خورد که اینقدر هوش و ذکاوت دارد.
مدرسه دارالفنون مرا مجانا ثبت نام نمود و من همیشه سعی داشتم که کلمه ای در کتاب نباشد الا اینکه آن را به تمامی بدانم.
یک وقت که روز امتحان بود اول جلسه امتحان، معلم به من گفت که خاتمی! تو نمیخواهد امتحان بدهی و من بالاترین احترامی که از من می آید این است که از تو امتحان نگیرم و نمره ۲۰ را برای تو بگذارم و اگر بالاتر از ۲۰ نمره ای بود مطمئن باش آن را برای تو می گذاشتم».
برادر ایشان جناب دکتر سید رضا خاتمی می فرمودند:
» سید مرتضی به قدری درس خوان بود که یک وقت به من گفتند بیا که حوض آب آتش گرفته است! گفتم مگر حوض هم می شود آتش بگیرد! گفتند سید مرتضی آن را آتش زده. به سرعت آمدم که مشغول خاموش کردن آن بودند گفتم چه کار کردی؟ گفت: معذرت می خواهم داشتم آزمایش شیمی انجام میدادم…»
مدرسه دارالفنون تهران که به دستان امیرکبیر بنا نهاده شده بود مرکز علمی مهمی در آن زمان (در حدود سال ۳۵ شمسی) به حساب می آمد و بهترین اساتید در آنجا به تدریس مشغول بودند و حضرت استاد در سال ۱۳۴۰ شمسی با کسب دیپلم ریاضی فیزیک از دارالفنون خارج شدند و در علوم ریاضی، هندسه، فیزیک، شیمی، حساب و نیز زبان انگلیسی تبحر خاصی پیدا نمودند و به ایشان مدرک فرنگ داده شد که این مدرک به کسانی داده میشد که امکان تحصیل در خارج از کشور برای آنها مهیا بود هم به نسبت علوم فرا گرفته شده و هم به نسبت سخن گفتن به زبان انگلیسی.
دروس حوزه علمیه
ورود به مدرسه علمیه آیت الله مجتهدی رحمة الله
حضرت استاد می فرمودند:
» من از همان طفولیت از پنج سالگی دروس حوزوی و اسلامی را آغاز کرده بودم و پشتکار جدّی در این زمینه داشتم در همان دوران نوجوانی که به تهران آمده بودم حوزه درس مدرسه ملا جعفر واقع در بازارچه نایب السلطنه تهران یعنی مدرسه علمیه آقای مجتهدی وارد شدم و چند سال خدمت ایشان و اساتید آنجا درس خواندم که در آن زمان ادبیات عرب، منطق، مقداری از احکام و کتاب شرایع الاسلام که خود آقای مجتهدی رحمة الله درس می دادند. در آنجا تدریس می شد و بیشتر نبود من تمامی دروس آنجا را خواندم و نیز مقداری کتاب شرایع را نیز خدمت ایشان تلمّذ نمودم و در حقیقت از آنجا فارغ التحصیل شدم چون دیگر درسی در آنجا نبود».
ازدواج حضرت استاد
در حدود سال چهل و دو هجری شمسی، نیمی از دین ایشان به سبب جامه عمل پوشاندن به سنت خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله کامل می گردد.
استاد در این باره می فرمودند:
» یک روز عصر به مسجد شاه رفتم تا آن نماز مستحبی که مربوط طلب تزویج است را بخوانم، اول در حوزه مسجد وضویی با دقت و تامل خاصی گرفتم بعد به شبستان مسجد رفتم و آن دو رکعت نمازی را که روایت شده است موقع اراده تزویج و قبل از تعیین همسری خاص خوانده شود، بجا آوردم که بعد از دو رکعت، دعایی دارد به این نحو:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ اللَّهُمَّ فَقَدِّرْ لِی مِنَ النِّسَاءِ أَحْسَنَهُنَّ خُلُقاً وَ خَلْقاً وَ أَعَفَّهُنَّ فَرْجاً وَ أَحْفَظَهُنَّ لِی فِی نَفْسِهَا وَ مَالِی وَ أَوْسَعَهُنَّ رِزْقاً وَ أَعْظَمَهُنَّ بَرَکةً وَ اقْضِ لِی مِنْهَا وَلَداً طَیباً تَجْعَلُهُ لِی خَلَفاً صَالِحاً فِی حَیاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی»
یعنی: (بار خدایا! به درستی که می خواهم ازدواج کنم، پس مقدر بفرما برای من از میان زن ها، آن زنی را که عفیف ترین و با حیا ترین آنها باشد، و نگه دار ترین برای من در جان و دل خود و پاسدار مال من باشد، بیشترین روزی را در میان همه زن ها داشته باشد و با برکت ترین زن ها باشد و مقدر بفرما برای من فرزندی پاک که او را جانشینی شایسته در زندگی من و پس از مرگ من قرار دهی)[۱]
و این دعا را به پیشگاه پروردگار خواندم و از مسجد بیرون آمدم و به قدری قلبم مطمئن شده بود که خیال میکردم هر لحظه همسر دلخواهم یعنی بدان نحوی که در دعا آمده بود به سویم می آید همان روز – سبحان الله – جناب آقای دکتر هوشمند که من در مطب ایشان در تزریقات و پانسمان کمک میکردم و همانجا سکنی داشتم و ایشان جنبه پدری و لطف بسیار بر گردن من داشتند به من گفتند: آقای خاتمی! شما ازدواج نمیکنی؟ گفتم: اگر مورد مناسبی باشد چرا ازدواج نکنم. گفتند: یکی از دوستان ما حاج آقای نجفی که از علماء هستند برای معالجه چشم خود به اینجا آمده بودند به من فرمودند اگر مورد خوبی برای صبیّه ما میشناسی معرفی کن، من شما به ذهنم آمدید اگر مایل باشید به خواستگاری برویم».
یعنی دقایقی پیش، از توسل استاد جوان، به درگاه الهی نگذشته بود که خدایش دعایش را جامه اجابت بپوشانید و همسری را که آرزوی دیرینه سید مرتضی متقی و جوان روز بود برای او می خواست که مقدر بفرماید چنانچه در مخیله ایشان همسری از سلاله سادات، باتقواترین، عفیفه ترین و پاسدار ترین… زن ها بود، همسری که بتواند در سختی ها و مشکلات بهترین همسرداری و اولاد داری و خانه داری و آبروداری و از همه مهم تر حفظ کرامت خانه علم و ادب و نشر مکارم انبیا الهی را به نحو احسن پاس بدارد و مجاهدتی بزرگ بنماید.
و گفته شده که هرکجا مردی بزرگ میبینید در کنار او همسری بزرگ نیز انیس و یاور او بوده تا چنین مردی توانسته است به ثمر بنشیند.
در بیانات استاد به فرزندانش در خصوص توصیه به ازدواج میفرمودند که من هر چه از علم و غیره دارم از این مادر شماست و از حوصله و صبر و همراهی با من بوده است.
حجة الاسلام والمسلمین حاج سید محمد صحافی نجفی نژاد، پدر خانوم استاد، متولد نجف اشرف و تحصیلات خود را در کنار حرم علوی علیه السلام و نیز در مشهد مقدس گذرانده بود و در آن زمان در تهران سکونت داشته و به صفا و کرم خاصی معروف بوده است و بسیاری از مساجد و اماکن خیریه تهران و مشهد به دستان با برکت ایشان بنا شده بود، اخلاق والای ایشان هنوز هم جزء خاطرات شیرین حضرت استاد است.
که از اینجا به بعد زندگانی حضرت استاد، صفحه بلکه صفحات جدیدی را در خود جای می دهد که سیّد مرتضی، طلبه جوان آن روز به دامادی خانه علم و روحانیّت و سیادت قدم می گذارد و تشکیل خانواده خود را در خانه ای آغاز می کند که دختری از سادات حسینی از سلاله سیّد الشهداء حسین بن علی علیه السلام آن را خانه داری می کند و دقیقا همو که استاد در آمال خود به آن فکر می کرد نصیبش می گردد، دختری که از قبل از بلوغ خود پوشیه بر صورت میزند، سیده ای که تحت سرپرستی پدری عالم و روحانی رشد کرده است.
پدر جدید حضرت استاد، یعنی پدری که به او همسر داده، عالمی عامل، مقدّس و بسیار سنّتی و با اخلاقی والا که یار و یاور زندگانی در مشقّت ایشان می بوده است.
تلمّذ محضر حضرت آیةالله شهید سعیدی رحمة الله
» من از همان اوایل در محله غیاثی تهران رفت و آمد داشتم و از همان ایام بعضی همشهری های ما در آنجا سکونت و استقرار داشتند و دارند در آن هنگام متوجه شدیم که قرار است یکی از علماء از قم به آنجا بیاید و امامت مسجد امام موسی بن جعفر علیه السلام را عهده دار شود که ظاهراً عده ای از کسبه و متدینین محل، خدمت مراجع عظام در قم رسیده بودند و تقاضای امام جماعتی عالم و موثق نموده بودند و ایشان تعیین شده بود. فلذا گفته شد که قرار است ایشان بیاید و حضرت آیت الله العظمی سید احمد خوانساری رحمت الله به ایشان اقتدا کنند که این خیلی برای جا انداختن مقام عدالت و تقوای ایشان مهم بود. من در آن نماز که اولین نماز ایشان بود شرکت کردم و به قدری مسجد شلوغ بود که من در طبقه بالکن مسجد اقتدا کردم و بلندگویی هم کنار گوش من بود و من که بسیار به قرائت و حمد و سوره حساس بودم و نمی توانستم به هر کسی اقتدا کنم خوب به حمد و سوره ایشان گوش دادم و به نظر من همه را صحیح قرائت کرد و این خیلی برای من مهم بود که قرائت ایشان صحیح است، عدالت را هم از اقتداء مرحوم آیت الله خوانساری رحمت الله برای ما ثابت شد. این مرا بسیار خوشحال نمود که مکان جماعت صد در صد صحیحی برای نمازهای خود یافته ام. لذا مقید شدم که به جماعت ایشان بیایم و نیز شنیدم که مرحوم امام خمینی رحمة الله راجع به ایشان فرموده اند که آقای سعیدی مجتهد هستند این بسیار مرا جلب توجه نمود و واداشت که نزد ایشان تلمذ کنم».
مبارزات سیاسی حضرت استاد در کنار استاد خویش
اینجا بود که «سید مرتضی» جوان که گرم درس و بحث حوزوی و در گیر و دار مباحث فقهی و اصولی خویش بود به استادی عالم و عامل که از جهت علمی حوزه علمیه مشهد و قم را اخذ نموده و از جهت عمل، جهاد فی سبیل الله را راهرو خود نموده و بی پروا جان خود را بر کف گرفته بود، آشنا می شود که صفحه تازه ای در زندگانی ایشان گشوده می گردد.
» در خدمت ایشان به درس خواندن پرداختم و در تمامی نمازها و سخنرانی های ایشان شرکت می کردم و به تدریج من تنها شاگرد ایشان شدم و نیز نزدیکترین شخص به ایشان و اولین نفر در فعالیت های مسجد و برنامه هایی که ایشان تنظیم می نمودند»
همانطور که در سند خیلی محرمانه سازمان امنیت و اطلاعات کشور دولت پهلوی به مورخه ۱۶/۱۰/۱۳۴۵ هجری شمسی راجع به گزارش از حضرت آیت الله سعیدی رحمت الله در مسجد امام موسی بن جعفر علیه السلام آمده است:« سید مرتضی خاتمی قبل از سخنرانی ایشان در صحبت خود پس از تعلیم بعضی احکام فقهی، رسماً امام خمینی رحمت الله را دعا میکند» و این کار در آن زمان از خطرناک ترین کارها و از مصادیق مبارزه علنی با رژیم وقت، به شمار می رفته است که حتی بیشتر مبارزین در آن سنوات به این نحوه علنی نام بردن امام خمینی رحمة الله ابداً نمی پرداختند بلکه با کنایه از حرکت و نهضت ایشان اشاره می کردند اما حضرت استاد که در آن زمان بیست و سه سال بیشتر از عمر خود را سپری ننموده اند رسماً و علنا در مسجد امام موسی بن جعفرعلیه السلام با یقین به حضور مسئولین امنیتی و با حساسیت بسیار آن مکان، با همه این ها چنین شجاعانه امام خمینی رحمت الله را رسما و با ذکر نام صریح، دعا می کند.
و این یعنی آمادگی نهایی ایشان برای هرگونه عاقبتی در این هدف مقدس!
به علاوه اینکه مبارزات در سال ۴۵ شمسی، جزء اولین گام های مبارزه علنی نهضت امام خمینی رحمة الله به شمار می رود و بسیاری از مبارزین بنام انقلاب، در آن سال ها اثری از فعالیت آنها در دست نیست بلکه در سال های بعد به این مجموعه پیوسته اند.
و اینک گزارش اطلاعاتی ساواک که مهر (خیلی محرمانه) بر آن نمایان است به شماره گزارش (۲۰۵۵/۲۰( و به تاریخ ۱۸/۱۰/۴۵ نوشته است به اینکه:
موضوع: مجلس روضه خوانی در مسجد موسی بن جعفر
از ساعت ۳۰/۱۹ روز ۱۶/۱۰/۴۵ مجلس روضه خوانی در مسجد موسی بن جعفر با شرکت عده ای در حدود ۴۵۰ نفر تشکیل گردید ابتدا سید مرتضی خاتمی[۵] درباره روزه و نماز و شکیات صحبت نمود و در پایان، خمینی را دعا نمود سپس سید محمدرضا سعیدی امام جماعت مسجد رشته سخن را در دست گرفت و ضمن سخنان خود گفت: کسی که رهبر یک مملکت است و باید مردم را اداره کند می بایست چه چیزی را دارا باشد، اول عقل، دوم دین و سوم دانش و در غیر این صورت و در صورت دارا بودن یکی از سه عامل فوق رهبری او مطرود می باشد[۶]. اگر من در این مکان مقدس و محضر شریف که تنها پناهگاه و سنگر مسلمین است امر به معروف و نهی از منکر می کنم و مردم را به حقایق روشن می نمایم کاری جز انجام وظیفه دینی نیست ولی سر و صدای دستگاه در می آید. من در هر کجا که باشم چه در قم یا مشهد و تهران یا کربلا یا لندن حرف حق را خواهم گفت و از کسی هم باک ندارم ما باید از مراجع عالیقدر خود از جمله آقایان خوانساری – شاهرودی[۷]– میلانی و ارجح تر از همه سرور معظم و پیشوای عالیقدر شیعیان جهان حضرت آیت الله خمینی، حرف شنوائی داشته و به نصایح آنان جامعه عمل بپوشانیم. این مجلس در ساعت ۰۱/۲۱ پایان یافت.
منبع نشر این سند، کتاب ( یاران امام به اسناد ساواک، شهید آیت الله سعیدی، ناشر: « مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات» می باشد که در کنار نقل این سند زندگینامه مختصری از حضرت استاد نوشته شده بدین شکل:
» سید مرتضی خاتمی در سال ۱۳۲۲ ه.ش در شهرستان خوانسار متولد شد و مراتب تحصیلی را در تهران در دارالفنون پشت سر گذاشت و پس از اخذ مدرک دیپلم ریاضی به دانشگاه راه یافت. جو دانشگاه مانع درس او شد از این رو به تحصیلات حوزوی روی آورد و در محضر آقای سعیدی و صدرزاده خراسانی و آیت الله وثوق تهرانی سطح را تمام و به درجه اجتهاد رسید…»
همینطور در سندی دیگر که نیز معمور به مهر (خیلی محرمانه) سازمان امنیت رژیم پهلوی است به تاریخ وقوع ۱۴/۱۱/۱۳۴۵ شمسی که حدود چهل و چهار سال پیش از امروز تنظیم شده است و برای تاریخ ماندگار شده که چطور مردان الهی به فرمان رهبر خویش چنین شجاعانه خود را به تبعاتی خوفناک وا می دارند، باشد که سرمشقی برای جوانان امروزی گردد که قدر دینداری و زحمت گذشتگان خود را پاس دارند.
موضوع: مجلس وعظ در مسجد موسی بن جعفر
از ساعت ۱۵/۱۸ روز ۱۴/۱۱/۴۵ مجلس وعظ در مسجد موسی بن جعفر با شرکت عده ای در حدود ۱۰۰ نفر تشکیل گردید. ابتدا سید مرتضی خاتمی رشته سخن را در دست گرفت و ضمن سخنان خود گفت: نماز بر هر شخص مسلمان واجب است و کسی که نماز نخواند کافر میباشد، البته من روی سخنم با شمال شهری ها نیست چون آن ها جز ظلم و ستم کاری ندارند! فقط به جنوب شهری ها این موضوع را توصیه می کنم. سپس سید محمدرضا سعیدی امام جماعت مسجد مجبور به منبر رفت و در خلال گفتار خود اظهار داشت: «دین اسلام دین محکم و مستدلی است و شما باید از دستورات آن بدون درنگ اطاعت نمایید. هیچ وقت به غیر از خداوند کسی را ولی انتخاب نکنید، فقط از خدا و پیغمبر و امامان و نایب آنها فرمانبرداری نمایید. از فرمایشات رهبر عالیقدر شیعیان جهان حضرت آیت الله خمینی الهام بگیرید (در این هنگام حاضرین در مسجد با صدای بلند صلوات فرستادند) تعصب داشته باشید و برای سربلندی دین مبین اسلام تلاش کنید و از هیچ موانعی نهراسید، گو اینکه دستگاه، افراد متعصب مسلمان را لکه دار و ناراحت می نماید ولی چاره ای نیست و باید مبارزه کرد. در حال حاضر رجال مملکت ما از دین اسلام خوششان می آید و هر کس بگوید اسلام دین بر حق است فورا او را دستگیر و زندانی می کنند کما اینکه چند روز قبل یکی از مبارزین اسلام را دستگیر و زندانی نمودند بنابراین ما مسلمانان باید اتحاد و اتفاق داشته باشیم و صفوف متشکل تشکیل دهیم و فریب اشخاصی را که می گویند مسلمان هستیم و ائمه اطهار را به خواب دیده ایم نخوریم. نامبرده در خاتمه ضمن دعا، گفت پروردگارا رهبر عالیقدر ما را درپناه خودت حفظ بفرما و او را در هر کجا که هست به سلامت بدار خداوندا هرچه زودتر ایشان را به ما برسان.
نگهبان ۱۷/۱۱/۴۵
حضرت استاد می فرمودند:
» بسیار مجذوب ایشان بودم و دائماً در خدمت شان به درس و بحث و حضور در مسجد و نیز به دستور ایشان به سخنرانی و پاسخ سوالات مردم می پرداختم و این طور بودن من با ایشان، باعث شده بود که حتی حرکات و سکناتم نیز شبیه ایشان شده بود حتی مقداری لهجه مشهدی نیز پیدا کرده بودم.
ایشان در سفر مخفی که به نجف رفتند دو نسخه از کتاب تحریر الوسیله به همراه خود آوردند که این دو نسخه اولین نسخه ای بود که وارد ایران شد، یکی را برای خود نگه داشتند و دیگری را به من دادند و شروع به تدریس آن برای من نمودند مخصوصاً این که باب جهاد و امر به معروف در آن بسیار مبسوط نوشته شده بود که در کتب دیگر چنین نبود و این کتاب بسیار مخفی و خطرناک بود بعد ایشان باب امر به معروف و نهی از منکر آن را به فارسی ترجمه کردند و آن را مخفیانه چاپ کردند و در پشت جلد آن نوشتند: «حق چاپ محفوظ نیست» یعنی اگر جرأت دارید چاپ کنید که بعد از نشر آن به قدری مصیبت برای ایشان درست کردند و ایشان را آزار و شکنجه نمودند و یکی از دوستان ما آقای سید هاشم آقا میری نیز که در نشر آن کتاب نقش داشت، نزدیک به کشته شدن رسید. اما امروز که این کتاب به راحتی در میان مردم است و از آن استفاده شایانی نمی کنند خدا میداند که چقدر غصه میخورم»
از: ساواک جنوب شرق
به: ریاست ساواک تهران (ه۳)تاریخ: ۱۷/۲/۴۶
درباره: محمدرضا سعیدی خراسانی فرزند سید احمد
ضمن تحقیقاتی که به وسیله چند نفر از مخبرین به عمل آمده نام برده گویا از طریق کرمانشاه به طور غیرمجاز به عراق رفته تا با خمینی در نجف ملاقات کند، ولی همانطور که قبلاً اعلام شد در مسجد موسی بن جعفر و در بین بستگانش شایع است که به مشهد رفته و چند روز دیگر مراجعت خواهد کرد.
رئیس ساواک جنوب شرق تهران – افضلی
موضوع: جلسه روضه خوانی در مسجد موسی بن جعفر
از ساعت ۱۹ روز ۲/۴/۴۶ مجلس روضه خوانی مسجد موسی بن جعفر شرکت داده ای در حدود ۲۰۰ نفر تشکیل گردید. بعد از نماز، سید محمدرضا سعیدی امام جماعت مسجد مزبور به منبر رفت و ضمن سخنان خود گفت آقایان، من مدت سه روز است که از عراق آمده ام و به همین جهت دوستان و آشنایان به منزلم تشریف می آورند و مشغول دید و بازدید هستند روی این اصل موفق نشدم که مطالعه کنم و مطالبی را برای آقایان بازگو نمایم. تنها نکته ای که قابل توجه می باشد و باید آن را به عرض شما برسانم این است که در عراق مراسم عزاداری و روضه خوانی با نظم و ترتیب خاصی انجام می شود و دولت نهایت کمک و مساعدت به آنها می کند. من در روز عاشورا در کربلا بودم و شخصاً مشاهده کردم که دولت عراق برای دسته های سینه زنی دکتر و دوا و خوراک و آب و سایر مایحتاج فراهم نموده بود نامبرده در خاتمه زمان دعا برای مراجع تقلید و ملت مسلمان اضافه کرد چون کمی کسالت دارم بیش از این نمی توانم صحبت کنم و مطالب گفتنی را برای جلسات آتی خواهم گذاشت. نگهبان
سعیدی از طرفداران سرسخت خمینی است و در مسافرت قاچاقی خود که به عراق رفته با خمینی ملاقات کرده است. ۲/۴
اداره کل سوم/ ۷/۴/۴۵
اسناد ساواک: حزب خمینیسم
سید مرتضی خاتمی در اداره جلسات سهم بسزائی دارد.
از: ساواک جنوب شرق
به: ریاست ساواک تهران ۲۰ ه ۳تاریخ: ۳۱/۵/۴۶
درباره: حزب خمینیسم
۱.همانطور که قبلاً اعلام گردید مجالس روضه خوانی هفتگی مسجد موسی بن جعفر به دستور و با نظارت سید محمدرضا سعیدی تشکیل و گرداننده و مسئول آن نیز خود او می باشد.
۲. در مورد افراد شرکت کننده در این جلسات، چگونگی قبلاً اعلام شده و با توجه به اینکه در جلسات مزبور افراد ثابتی شرکت ندارند شناسایی کلیه آن ها مقدور نیست، ولی اقداماتی در جریان می باشد تا اشخاصی که به طور مستمر شرکت می کنند شناسایی گردند ضمناً یکی از افرادی که مرتباً شرکت می نماید و در اداره جلسات سهم بسزائی دارد سید مرتضی خاتمی است که بیوگرافی ملصق به عکس او قبلاً به آن ساواک ارسال شده است.
۳. مشخصات کامل هاشمی رفسنجانی واعظ، بعدا تهیه و ارسال خواهد شد. ضمناً بیوگرافی مشارالیه در آن ساواک موجود میباشد. از او تا حد امکان مراقبت کامل به عمل خواهد آمد.
۴. از جلسات روضه خوانی مسجد موسی بن جعفر مراقبت کامل به عمل می آید و سعی خواهد شد مسائل مطروحه وسیله افراد شرکت کننده نیز منعکس گردد.
تشدید مبارزات سیاسی
مبارزات سیاسی حضرت استاد در کنار استاد خود آن شهید بزرگوار، هر روز بیش از دیروز افزایش یافته تا جایی که در نامه مدیرکل اداره سوم ساواک خطاب به دفتر نخست وزیری خواهان کمک رسانی بیشتری می گردد.
از: اداره کل سوم
به: ریاست ساواک تهران ۲(ه۳)تاریخ: ۴/۶/۴۶
درباره: تشکیل حزب خمینیسم توسط محمدرضا سعیدی
خواهشمند است دستور فرمایید ضمن تسریع در اعلام موارد خواسته شده با توجه به سوابق محمدرضا سعیدی و اینکه اخیراً فعالیت های مشارالیه به نحو قابل ملاحظه ای تشدید یافته با استفاده از تمام امکانات و دادن آموزش و هدایت به منابع، سعی و کوشش بیشتری نسبت به تعیین نحوه فعالیت نام برده و سایر همکاران او و همچنین جمع آوری مدارک مستدل علیه آنان حصول و نتیجه را مستمراً اعلام دارند. ه
از طرف: مدیرکل اداره سوم. مقدم – ثابتی
اعلان علنی کنار گذاری تقیه از جانب امام خمینی رحمت الله
سید محمدرضا سعیدی
شخصی به نام سید محمد، شغل نقاش، که ساکن خیابان غیاثی می باشد اظهار داشت که سید محمدرضا سعیدی در تاریخ ۲/۸/۴۶ در مسجد غیاثی ضمن سخنرانی که نموده اظهار داشته است از طرف آیت الله خمینی نامه[ای] برای من رسیده تا به همه مردم اعلام نمایم که تقیه را کنار گذاشته در مقام مبارزه با این دستگاه می باشد. مشارالیه بعد از قرائت پیام خمینی برای اهل مسجد گفته است آقایان می دانید امروز که چهارم آبان است مصادف با چه روزی می باشد، اگر نمی دانید بدانید امروز با روز تاجگذاری یزید مصادف شده است در آن روز به امر معاویه مردم را مجبور می کردند با یزید بیعت نمایند و هر کس قبول نمیکرد او را اعدام می کردند.
گرمک
اداره کل سوم، بایگانی
جلسه روضه خوانی مسجد موسی بن جعفر
از ساعت ۳۰/۱۸ روز ۲۶/۸/۴۶ جلسه روضه خوانی هفتگی مسجد موسی بن جعفر با شرکت عده ای در حدود ۴۰۰ نفر تشکیل شد. پس از نماز، اول سید مرتضی خاتمی پشت میکروفون قرار گرفت و مسائلی چند در مورد باطل شدن نماز گفت و پس از نماز دوم، اشعاری که در مورد تولد امام زمان تهیه شده بود به وسیله حاج تقی متبحری خوانده شد و آنگاه سید محمدرضا سعیدی پشت میکروفون رفت و اظهار داشت: آقایان امشب شب نیمه شعبان است، شب قدر است، شب بسیار عزیزی است و ما باید سعی کنیم در این شب نماز بخوانیم زیرا می بینید که این روزها وسیله ای جز دعا کردن و نماز خواندن برای کسی باقی نگذاشته اند، پس دعا کنید بدانید که بیچاره و گرسنه زیاد است و به پیروی از معنویات رهبر عالیقدر و محبوب ما، سید ما، سرور ما، پدر ما یعنی حضرت آیت الله العظمی خمینی که دائماً در مورد دستگیری بینوایان و گرسنگان سفارش می نمایند، باید به این مردم رسیدگی کرد. البته همه شما برادران دینی می دانید که امر ایشان و تقاضای من غیر از امر خدا و پیغمبر نیست و این مرد بزرگوار هیچ وقت بدون رضایت خدا قدم بر نداشته است. آقایان شما می دانید که در این مملکت چقدر فقیر و بیچاره زندگی می کند و ما از آنها خبر نداریم. آنهایی که این همه خرج های هنگفت می کنند و آنهایی که این همه ظلم و ستم روا می دارند کاری به این کارها ندارند پس شما بیایید به داد این بیچاره ها برسید. من نمی دانم چرا آنهایی که مرتباً دنبال گرفتن مطالب و پرونده سازی هستند به این کارها نمی رسند؟ به طور در این کار ها کور و کر می شوند و خود را گم می کنند و اگر گرسنه ای در همسایگی آنها باشد خبر ندارند و دنبال عیش و نوش خود هستند؟ آقایان به بیچارگان و درماندگان کمک کنید به خدا این یهودی ها و بهائی ها و مسیحی ها که محیط ما را پر کرده اند دلشان به حال ما نمی سوزد. اروپایی مسلک ها و بی دین ها به فکر ما نیستند اگر ما به داد همدیگر[نرسیم]
مجلس روضه خوانی در مسجد موسی بن جعفر
از ساعت ۰۰/۱۹ روز ۱۱/۱۲/۴۶ مجلس روضه خوانی هفتگی مسجد موسی بن جعفر با شرکت داده ای در حدود ۲۵۰ نفر تشکیل گردید. پس از خاتمه دو نماز، سید مرتضی خاتمی زمان در دست داشتن جزواتی بنام (قسمتی از وصایا و سفارشات امام به حق ناطق جعفر بن محمد الصادق علیه السلام که یک نسخه آن پیوست است) اظهار داشت: آقایان هرکس مایل است می تواند این جزوات را که وصیت نامه حضرت امام جعفر صادق است و به وسیله آقای سعیدی تهیه و چاپ شده به قیمت سه ریال بخرد (تعدادی از این جزوات بوسیله حضار خریداری شد) سپس سید محمدرضا سعیدی رشته سخن را در دست گرفت و اظهار داشت: دوستان همونطوری که برادر عزیز آقای خاتمی گفتند در این جزوات نصایح و وصیت نامه حضرت صادق نوشته شده و جزوه بسیار مفیدی است که به وسیله من تهیه و چاپ شده و به نظر من از کتاب های داروین و فروید و کمونیست که کتاب هایی گمراه کننده و در مملکت هم فراوان می باشند بهتر است. آقایان من نمی دانم چرا مردم آنقدر طالب این مجلات و روزنامه های بی ثمر و گمراه کننده هستند؟ چرا مومنین و مسلمانان آنقدر در کارهای دینی بی اراده و شل می باشند؟ ولی خب چه باید کرد؟ وضع مدرسه ها و دبیرستان ها و دانشگاه ها که خراب است و اداره آنها را هم به علماء نمیدهند زیرا می ترسند علماء در مدارس رخنه کنند. آقایان، چند روز پیش یکی از دوستان کتابی بنام عالم الروح برایم آورده بود که پس از مطالعه آن دیدم که سرتاسر این کتاب، بی فایده و گمراه کننده است و بوسیله بهائیان تهیه و بخورد مسلمانان داده شده است. دوستان من در این محضر مقدس می گویم ای کسانی که به علماء ارادت دارید و ای کسانی که دم از دوستی آیت الله خمینی میزنید و ای مردمی که ارادت کامل نسبت به رهبر عالیقدر خود حضرت آیت الله خمینی دارید، کتاب گمراه کننده نخرید زیرا بهائیان و مخالفین دین اسلام از این راه دام هایی برای شما گسترده اند. من از جانب رهبر عالیقدر میگویم که هرکجا با این قبیل کتاب ها برخورد کردید آنها را از بین ببرید. نامبرده در خاتمه سخنانش گفت خدایا گرفتاران را نجات بده قرض داران را بی قرض کن پروردگارا سایه مرجع عالیقدر را از سر ما کم نفرما و حوائج ایشان را برآورده کن. خدایا مریض ها را شفا بده. این جلسه در ساعت ۰۰/۲۳ پایان یافت.
شاگردی در محضر آیت الله صدر زاده خراسانی رحمت الله
در زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری نقل است: حضرت استاد که در آن سنوات، به همراه فراگیری درس های حوزوی، به سخنرانی و تدریس نیز همت خاصی می گماشتند و در بسیاری از محافل علمی و هیئات مذهبی و مساجد به سخنرانی و تفسیر قرآن و تدریس فقه و احکام اسلامی می پرداختند.
حضرت استاد فرمودند؛
روزی وارد منزل پدر عیال (حاج آقای نجفی) شدم که دیدم جمعی از علماء دور هم نشسته اند و پدر عیال ما نواری از سخنرانی من را که ضبط شده بود برای آنها گذاشته و آنها گوش می دادند من که وارد شدم آقای نجفی فرمود:« ایشان است صاحب صدا، و سخنرانی از ایشان ضبط شده است» در میان جمع یکی از علماء بود که بعد با نام او آشنا شدم به نام «آیت الله صدر زاده خراسانی» ایشان از مجتهدین و بزرگان بودند و مخصوصاً در ادبیات عرب بسیار متخصص و جدّی بودند محضر مرحوم ادیب نیشابوری را تلمّذ کرده بودند، ایشان یک اشکال ادبی به یکی از جملات گفته شده وارد نمودند من در جواب خدمتشان عرض کردم که بنده کتب ادبی رایج در حوزه را نظیر جامع المقدمات، شرح الفیه سیوطی، مغنی و… را خوانده ام ولی با این حال احساس نیاز می کنم، ایشان فرمودند که مانعی ندارد و من حاضرم برای شما تدریس بگذارم، من هم با کمال اشتیاق قبول کردم و بنا شد که خدمت شان برسم حدود دو سال هر روز محضرشان تلمّذ می کردم و نحوه تدریس ایشان بدین نحو بود که هر کلمه را که می خواندم از جهت صرفی و نحوی باید بلافاصله مدرک آن را از کتب موجود پیدا کرده و به ایشان نشان میدادم و بدین نحوه تدرّس که بسیار تاثیر بر ادبیات عربی من گذاشت باعث شد که بعد از گذشت این مدت، ایشان فرمودند که کافی است و ادبیات شما برای اجتهاد کفایت می کند.
و نیز در محضر ایشان بسیار استفاده های اخلاقی و علمی نمودم
آیت الله صدر زاده خراسانی رحمت الله – زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
حضرت آیت الله صدر زاده خراسانی رحمت الله عالمی بزرگ و فقیهی وارسته بودند که از شاگردان برجسته مرحوم آیت الله میرزا مهدی اصفهانی از بزرگان حوزه علمیه مشهد مقدس بوده و در مباحث عرفانی و معرفتی ناب مکتب اهل بیت علیهم السلام اهتمام خاصی داشتند.
شاگردی محضر آیت الله شیخ علی معصومی (وثوق) رحمت الله
در این بخش از زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری ایشان فرمودند:
مرحوم آیت الله شهید سعیدی رحمت الله بسیار اهل مزاج و شوخی با رفقا و دوستان و شاگردان خود بودند و از جهت علمی نیز مجتهدی توانا و صاحب فکر و رأی و هیچ گاه به سرعت اعتراف به علمیت کسی نمی کردند مخصوصاً به مجتهد بودن کسی و خیلی در این مسئله سختگیر و حساس بودند و در اجتهاد خیلی از کسانی که در حوزه بسیار معروف به فقاهت و اجتهاد بودند، ایشان تردید داشتند، یک شب خدمت ایشان در منزل شان که بودیم ایشان با نشاط خاصی که داشتند با آقایان مزاح می نمودند و مجلس گرم بود تا اینکه معلوم شد تازه واردی می آید ایشان به محض اینکه آن شخص را دیدند به سرعت عبا و عمامه شان را پوشیدند و بلند شدند و احترام کردند و دو زانو محضر ایشان نشسته و خیلی با ادب و احترام ویژه ای رفتار کردند و ایشان مطالبی را گفت و مرحوم آقای سعیدی چشم و چشم گفتند و آن مهمان بلند شد که برود تا دم در ایشان را بدرقه کردند ما خیلی تعجب کردیم که این چه شخصیتی بوده است با اینکه بعضی از بزرگان مجتهدین قم، نزد ایشان می آمدند اما چنین احترامی را کمتر مشاهده کرده بودیم، پرسیدم ایشان که بودند؟ فرمودند: «ایشان آقای وثوق هستند و تازه از نجف آمده اند و از ابراز تلامذه آیت الله العظمی خوئی رحمة الله هستند و ایشان فقیه و مجتهد است
آیت الله العظمی سید محسن حکیم - زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
آیت الله العظمی سید محسن حکیم – زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی - زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی – زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی - زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی – زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
حضرت آیت الله حاج شیخ علی معصومی وثوق رحمة الله - زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
حضرت آیت الله حاج شیخ علی معصومی وثوق رحمة الله – زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
این اقدام و تمجید از ایشان باعث شد که من طمع کنم که خدمت چنین دانشمندی درس بخوانم. فردا ایشان را پیدا کردند و به ایشان عرض کردم که من می خواهم خدمت شما درس بخوانم آیا اذن می فرمایید؟ در همان کوچه که ایستاده بودیم ایشان با تسبیح استخاره کرد، بعد پرسید که چه خوانده ای؟ گفتم: ادبیات و مقداری فقه و کتاب معالم را خوانده ام. فرمود: فردا به مسجد بیا تا درس را شروع کنیم.
ایشان خیلی با وقار و هیبت خاصی بود و جواب استخاره را نفرموده بود ولی معلوم شد که خوب آمده بود.
بعد فهمیدم که ایشان به دعوت آیت الله العظمی گلپایگانی از نجف به ایران آمده اند تا حوزه درس مهمی در تهران ایجاد کنند و ایشان هم مباحث آیت الله سید محمد باقر خوانساری (مدّ ظله) فرزند آیت الله العظمی سید محمد تقی خوانساری رحمت الله بوده و از شاگردان مرحوم آیت الله العظمی بروجردی رحمت الله در قم بوده اند بعد به نجف عزیمت کرده و با اینکه مجتهداً وارد نجف شده بودند مع ذلک ۲۷ سال محضر آیت الله العظمی حکیم رحمت الله و آیت الله العظمی خوئی رحمت الله تلمّذ نموده بودند و شخصیت بسیار کامل و والایی از جهت فقاهت و تسلط بر فقه و اصول و حدیث و رجال داشتند.
درس مدتی در مسجد برقرار بود آنگاه به منزل ایشان منتقل شد و تا پانزده سال بنده صبح ها و عصر ها نزد ایشان تلمّذ کردم.
که خود ایشان فرمودند: «دیگر درس کافی است و شما نیازی به تدریس من ندارید و شما اعلم از من شده اید.
سفر به نجف اشرف در کارنامه زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری
در سال پنجاه و هفت هجری شمسی در محضر ایشان به نجف اشرف رفتیم و بیش از یک ماه این سفر به طول انجامید به دیدار آیت الله العظمی خویی رحمة الله که رفتیم، از تمام مسئولین دفتر ایشان تا خود آقا، عجیب احترام خاصی به ایشان می گذاشتند در آنجا ایشان مرا برای استاد خودشان حضرت آیت الله العظمی خویی رحمت الله معرفی کردند و عرض کردند: « آقای خاتمی چندین سال است که شاگرد ماست و هرچه خوانده را میتواند درس بدهد» اینجا بود که آقای خوئی رحمة الله اعجاب کردند و تحسین نمودند بعد از ایشان طلب وکالت برای من نمودند که ایشان بلافاصله قبول کردند و من را وکیل خود قرار دادند. بعد آقای خوئی رحمت الله به بازدید ایشان آمدند که این اقدام را معمولاً علماء به هم سطحان خود می گذارند و معمولاً به بازدید شاگردان نمی روند ولی این اقدام خاص آقای خوئی رحمت الله اهمیت علمی و عملی ایشان را جلوه می داد.
به دیدار مرحوم امام خمینی رحمة الله در نجف رفتم، ایشان نیز از آقای وثوق جویای احوال شدند و طلب ابلاغ سلام نمودند.
امام خمینی(ره) – زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
در آنجا نیز من راجع به حسینیه خوانسار که اهل منطقه از من تقاضای اداره آنجا را نموده بودند سوال کردم که در آنجا در دهه آخر صفر، همه ساله مراسم تعزیه خوانی برپا می شود و الان ازدحام جمعیت، باعث شده که حسینیه را خراب کنیم و توسعه دهیم آیا اذن می دهید؟ ایشان فرمودند: «تعزیه خوانسار از قدیم الایام معروف بوده و من نیز در کودکی با مادرم از خمین به آن حسینیه برای حضور در مراسم تعزیه آمده ام و آقای بحرالعلوم (عالم خوانساری) از دوستان و از هم حجره ای های قدیم ماست و دائماً از اوضاع آنجا باخبرم» آنگاه راجع به توسعه حسینیه فرمودند «بزرگ کنید».
یعنی دو بار بر این مطلب تاکید کردند اینجا بود که وقتی من تاکید و تایید ایشان را نسبت به آن مراسم تعزیه خوانی دیدم بعضی تردید ها که در ذهنم بود زایل شد و اراده قوی و جدیدی در من دمیده شد».
مرحوم آیت الله العظمی شیخ ابوالفضل نجفی خوانساری رحمت الله
آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی – زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
آیت الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی - زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
آشنایی ما با آقای خوانساری رحمت الله از دوران نوجوانی من است که ایشان پاره ای از تابستان را به خوانسار می آمدند و و معروف بود که ایشان عالمی بزرگ و مجتهد و فقیه هستند و از اساتید بزرگ حوزه علمیه قم به شمار می روند یکبار من از پدرم خواستم که ایشان را به خانه ما دعوت کند پدر ما به خدمت ایشان میرسند و دعوت می کنند ایشان یک روز تشریف آوردند منزل ما، این خیلی برای من مهم بود و خیلی خوشحال بودم بسیار خوش اخلاق بودند در اتاق نشستند آن موقع من از روی رساله توضیح المسائل، مسئله ها را در دفتری نوشته بودم آن دفتر را آوردم و به ایشان نشان دادم با تبسم و خوشرویی آن را باز کردند و نگاه کردند آنگاه با لهجه اصفهانی که داشتند با مزاح فرمودند: «این رسالتونست؟ موقع ظهر شد ایشان برای وضو جلوی نهر خانه مان آمدند که وضو بگیرند من از کنار ایشان، تکان نمی خوردم خیلی با دقت وضوی ایشان را نگاه کردم و سعی کردم مثل ایشان وضو بگیرم، این به قدری در من تاثیر داشت که تا الان هم وضوی من به همان نحوه است.
از آنجا بود که رابطه من با ایشان ترک نشد از ابتدای طلبگی خودم تا به آخر حیات ایشان رابطه ما برقرار بود و از ابتدای طلبگی مشوق و راهنمای من در تمام مراحل بودند و همیشه از من امتحان می کردند و اصلاً نحوه ایشان طوری بود که هر طلبه ای که خدمت شان می رسید ایشان از او سوال می کردند: «چه میخوانی؟» آنگاه از درس های او، او را امتحان می کردند و همیشه توصیه می فرمودند که چه کتابی را بخوان و چه مطالعه ای داشته باش.
زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
یک بار پس از سوالاتی که از من کردند فرمودند: « صلاة حاج آقا رضا را بخوان، یک بار دیگر فرمودند: «حاشیه مشکینی بر کفایه را بخوان» و همینطور تا اینکه در آخرین بار، امتحان چند ساعتی از من نمودند بعد فرمودند: «شما مجتهد هستید و دیگر حرام است که تقلید کنید» به ایشان عرض کردم: « آیا حاضر هستید که این مطلب را در برابر ضریح امام هشتم علیه السلام شهادت دهید؟» چون من خیلی در آن ایام شک در صحت استنباطاتم داشتم و خیلی ترس داشتم که نکند مجتهد نباشم آنگاه داد فتوا دادن و عمل به آن حرام است و اگر مجتهد باشم عمل به فتاوای دیگران حرام باشد و… ایشان فرمودند: « بله من حکم اجتهاد شما را در برابر ضریح امام هشتم علیه السلام مینویسم».
آنگاه در سفری که به مشهد رفتیم و خیلی از رفقا، هم که خبر را شنیده بودند آمدند و جمع شدند به حرم امام رضا علیه السلام رفتیم که در شب جمعه و شب عرفه ۱۴۰۶ هجری قمری بود که در آنجا اجازه اجتهاد من را نوشتند».
شهادت اجتهاد سید مرتضی خاتمی خوانساری از آیت الله العظمی شیخ ابوالفضل نجفی خوانساری رحمت الله
در زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری میخوانیم: آیت الله العظمی شیخ ابوالفضل نجفی خوانساری رحمت الله به سال ۱۳۳۴ هجری قمری در اصفهان متولد شدند. دروس مقدماتی را در اصفهان خوانده آنگاه به نجف اشرف مهاجرت می کنند و کفایه را نزد آیت الله العظمی خویی رحمة الله و درس خارج فقه و اصول را نزد آیت الله العظمی شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی و نیز آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی رحمت الله و آقا ضیاء عراقی رحمت الله سالها شاگردی میکنند تا اینکه از این دو بزرگوار اجازه اجتهاد و نیز از علامه طهرانی صاحب الذریعه اجازه نقل روایت اخذ کرده و به قم مهاجرت می نمایند و در قم سالها در محضر آیت الله العظمی بروجردی رحمت الله تلمّذ می کنند و از مدرسین بزرگ خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم به شمار می رفته اند و از موسسین جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بوده اند و بعد از استاد خویش آیت الله العظمی خویی رحمة الله رساله توضیح المسائل ایشان که به قلم حضرت استاد آیت الله خاتمی خوانساری(مدّ ظله) از حواشی ایشان بر عروه نوشته شده بود را انتشار می دهند و به مقام مرجعیت نائل می گردند، از تالیفات معظم له میتوان: حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری رحمة الله، حاشیه بر کفایه آخوند خراسانی رحمة الله، حاشیه بر عروة الوثقی و مجموعه دروس خارج اصول ایشان و… را نام برد. معظم له در سال ۱۴۲۲ هجری قمری دار فانی را وداع گفتند و در حرم حضرت معصومه علیها السلام در شبستان بالا سر در قسمت قبور مراجع تقلید به خاک سپرده شدند. (رحمت الله علیه رحمة واسعة)
متن اجازه اجتهاد حضرت استاد به قلم آیت الله العظمی شیخ ابوالفضل نجفی خوانساری رحمت الله:
شهادت اجتهاد سید مرتضی خاتمی خوانساری از آیت الله العظمی شیخ ابوالفضل نجفی خوانساری رحمت الله - زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
شهادت اجتهاد سید مرتضی خاتمی خوانساری از آیت الله العظمی شیخ ابوالفضل نجفی خوانساری رحمت الله – زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و أفضل صلواته و تسلیماته و اکمل تحیاته و تکریماته علی افضل السفراء محمد سید الانبیاء و آله المعصومین الأتقیاء الأصفیاء و اللعنة الدائمة علی أعدائهم و مخالفیهم و معاندیهم و مبغضیهم و غاصبی حقوقهم و منکری فضائلهم و مناقبهم من الآن إلی یوم اللقاء و الجزاء و بعد:
فإنّ أعلی سوابغ النعم و أعلی جواهر المودّعة فی بنی آدم العلم الذی من تزیّن به فقد ضاهی ملائکة السماء و فضّل مداده علی دماء الشهداء و قد ورد فی فضله و فضل اهله آیات محکمات و آثار متواترات.
قال الله تبارک و تعالی: « یَرْفَع اللهالَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ»؛ فلو اضیف الیه صالح العمل و شیمة المقدس و الصلاح فهو نور علی نور.
و لایخفی انّ: جناب العالم العامل و الورع الکامل فخر الأعلام و حجة الاسلام السیّد السند السیّد مرتضی الخاتمی (أدام الله تابیده و تسدیده) قد اتعب نفسه الشریفة فی تحصیل العلوم الدینیّة و الفنون الفقهیّة فنال بحمد الله تعالی إلی درجة من الإجتهاد و بلغ إلی درجة الإستنباط ولیحمد الله تعالی علی هذه المرتبة الجلیلة و النعمة الجزیلة فله التصرّف فی الامور الراجعة الی الفقهاء و له التصرّف فی الحقوق الشرعیة و سهم الامام ( روحی فداه و عجّل الله تعالی فرجه و صلوات الله و سلامه علیه) و صرفه فی مواضعه و ایصال الزائد الی الحوزات العلمیة لإقامتها و کذا انّه (سلّمه الله تعالی) مأذون أن یروی عنّی ما یصحّ لی روایسته عن الأئمّة المعصومین (صلوات الله علیهم أجمعین) بواسطة مشایخی العظام (رفع الله تعالی فی الخلد لهم)
الأعلام منهم: فقیه عصره و مرجع المسلمین فی زمانه السید ابوالحسن اصفهانی و منهم علامة الآفاق وآیةالله تعالی علی الإطلاق الشیخ ضیاء الذین العراقی (اراکی) و منهم العلّامة المتتبّع آقا بزرک الطهرانی (قدّس الله أسرارهم).
و فی الخاتمة اوصیه بملازمة التقوی و رعایة الاحتیاط و أن لایدعها فی شیء من الاُمور و ارجوه أن لاینسانی من صالح الدعوات فی حیوتی و بعد الممات.
حرّره بیمناه الدائره احوج البریّة و افقرهم إلی رحمة ربّه الغنی ابوالفضل النجفی الخوانساری ۵ ذیحجة الحرام ۱۴۰۶ «مهر معظم له»
و در حاشیه آمده:
بسم الله الرحمن الرحیم قد استجازنی السیّد الجلیل العالم، فأجزته بما فی هذه الورقة و قدّمت الی حیاله تجاه مرقد سیدنا و مولانا علی بن موسی الرضابن موسی الرضا (علیه و علی آبائه الطاهرین الکرام و ابنائه المعصومین العظام آلاف التحیّة و الثناء) فی لیلة الجمعة التاسع من شهر ذیحجة الحرام لیلة العرفة و أسئله أن لاینسانی من صالح دعواته.
۱۴۰۶« ابوالفضل النجفی الخوانسار»
[۱] ترجمه، (در اول پس از حمد الهی و صلوات بر نبی و آل و مدح علم و دانش و آوردن بعضی روایات و آیه شریفه، بعد مینویسد که ):
مخفی نماند که جناب عالم عامل (یعنی دانشمندی که به دانش خود عمل میکند) و ورعِ کامل (یعنی ایشان ورع دارد یعنی شدّت تقوی و خدا ترسی در او موجود است و نیز ورعِ او به درجه کامل یعنی درجات بالای تقوی رسیده است) و کسی که مورد افتخار بزرگان است و حجّت برای اسلام می باشد، آقایی که سند است (یعنی کلام او و شخصیت او به منزله سند معتبر قلمداد می شود) سید مرتضی خاتمی که خداوند کمک خویش را برای او دوام بخشد، به حقیقت که جان شریف خود را در یادگیری علوم دینی و فنون فقهی به سختی و دشواری انداخته تا جایی که به شکر خدای تعالی به درجه اجتهاد نائل شده و به درجه استنباط رسیده است و باید که خدای تعالی را بخاطر رسیدن به این مرتبه جلیله و نعمت جزیله سپاس بگوید پس بنابراین میتواند سرپرستی کند در کارهایی که مربوطه به فقهاء می باشد و نیز می تواند در حقوق شرعیه و سهم امام (که خداوند در فرج ایشان تعجیل بفرماید) تصرف نماید و در مواردش به مصرف رسانده و نیز حوزه های درسی را با آن اقامه نماید و نیز از جانب من اذن نقل روایت دارند به واسطه اساتید من…
[۲] ترجمه: بزرگان اساتید من: مرجع مسلمانان در زمان خود: سید ابوالحسن اصفهانی رحمة الله و شیخ ضیاءالدین عراقی رحمت الله و آقا بزرگ طهرانی رحمت الله بوده اند ( که من از آنها اجازه دارم و این اجازه را به شما منتقل می کنم). در پایان ایشان را به تقوا و رعایت احتیاط سفارش کرده و امیدوارم که مرا از دعای خیر خویش چه در حال زنده بودن و چه بعد از مردنم، فراموش نکند.
» سرنوشت این را به دست گناهکار خود محتاج ترین شخص به پروردگار خود ابوالفضل نجفی خوانساری در ۵ ماه ذیحجه ۱۴۰۶«
اجازه اجتهاد سید مرتضی خاتمی خوانساری از آیت الله شبیر حسن نجفی هندی رحمت الله
در زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری میخوانیم:
اجازه اجتهادی هم «آیت الله شبیر حسن نجفی نوشتند به تاریخ ۱۴۱۱ ه.ق ایشان از مجتهدین و فقهاء که اهل هنر بودند و از تلامذه مرحوم آیت الله العظمی حکیم رحمت الله بودند و در مشهد مقدس به تدریس خارج فقه می پرداختند و مقلدان و ارادتمندان بسیاری در پاکستان و هندوستان داشتند و از علماء بزرگ و معروف به شمار می آمدند».
تصویر اجازه اجتهاد حضرت استاد، به قلم حضرت آیت الله شیخ شبیر حسن نجفی هندی رحمت الله:
اجازه اجتهاد سید مرتضی خاتمی خوانساری از آیت الله شبیر حسن نجفی هندی رحمت الله - زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
اجازه اجتهاد سید مرتضی خاتمی خوانساری از آیت الله شبیر حسن نجفی هندی رحمت الله – زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله علی نواله و الصلوة و السلام علی محمد و آله و بعد من فضل الله علی و منّه تعالی لدیّ أن اجتمعت بسیّدی الفاضل و العالم العامل السیف الساهر و الصارم المنتقی الحجّة البالغة و النعمة السابغة البرهان الساطع و البدر الطالع النور المنیر شس الظلام فی الدّیاجیر البهام المجاهد المحامی من التشیّع و الاسلام السیّد الزکیّ مرتضی الخاتمی النقوی الرضوی الخوانساری بشّره الرحمن برضاه و أنا له فوق ما یتمنّاه فالفیته نقاداً بصیراً حبراً نحریراً مجدّاً فی الفرائض مجتهداً فی الوظائف مشمراً عن ساق الجد و اعلاء کلمة الحق و اماتة الباطل متعباً فی التفقّه ساعیاً فی تعلّم الحلال و الحرام عن المأخذ و المدارک و الأدلّة المقررة بدی الأساتید و الأعلام حائزاً درجة الاجتهاد و مرتبة الإستنباط بعد أن هذّب نفسه الزکیّه بالمعارف الالهیّة و الکمالات الانسانیّة و الأخلاق الإسلامیّة فلله تعالی درّه و علیه سبحانه أجره و له الاذن و الاجازة من هذا أن یتصدّی فی الامور الحسبیّة التی لایجوز تصدیها الّا للمجتهدین العظام و ان یروی ما یصحّ لی روایته عن أهل بیت العصمة و الطهارة صلواة الله و سلامه علیهم أجمعین و فی الختام أوصیه بالانمحاء فی دفع شبهات المضلّین و تمویهات المبطلین و ملازمة التقوی و رعایة الاحتیاط و لزوم الدین القویم و أرجوه أن لاینسانی من صالح الدعوات فی حیوتی و بعد الممات لاسیّما الدعاء یتعجیل الفرج / ۳ شعبان المعظّم ۱۴۱۱
شبیر حسن نجفی
ترجمه اجازه اجتهاد حضرت آیت الله شبیر حسن نجفی هندی رحمت الله ( در زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری ):
به نام خداوند بخشنده مهربان
ستایش مخصوص خداست به خاطر نعمت هایش، سلام و صلوات بر محمد و خاندان ایشان.
اما بعد؛ از فضل و منت خداوند بر من این بود که مرا آشنا نمود با آقای فاضلی ام دانشمند اهل عمل، شمشیر برّنده و حجت پیروز شونده و نعمت سابغه، ماه تمام درخشان نور نورده، خورشید تاریکی های سخت و مبهم، مجاهد و حمایت کننده از تشیع و اسلام، «سید پاک مرتضی خاتمی نقوی رضوی خوانساری» که بشارت بدهد او را خداوند رحمان به این که از او راضی است و برساند ایشان را به بالاتر از آنچه آرزو دارد.
پس همانا یافتم ایشان را شخصیتی پژوهشگر و آگاه، جوهر وار و یکّه تاز، تلاشگر در فرائض و کوشش گر در وظایف، آن کسی که در بالا بردن حق و حقیقت و میراندن باطل و گمراهی، گوی سبقت را در برگرفته، و در یادگیری فهم عمیق دین الهی خود را تعب و سختی انداخته و در حال تلاش برای آموختن حلال و حرام از مأخذ ها و مدرک ها و دلیل های قرار گرفته شده نزد اساتید و بزرگان این فن میباشد در حالی که ایشان حائز اجتهاد و مقام استنباط شده است البته پس از اینکه جان پاک خود را با معارف الهیه و کمالات انسانیّه و اخلاق سامیه صیقل و رشد داده است پس بر خداوند متعال است که او را بدرخشاند و او را اجر و پاداش عنایت فرماید.
و به سبب این اذن و اجازه، ایشان دیگر می تواند در امور حسبیّه که سرپرستی بر آن جز برای مجتهدین بزرگوار جایز نیست، سرپرستی نمایند.
و نیز روایت کند آنچه را که نقل آن از برای من از احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام صحیح می باشد.
در پایان توصیه دارم ایشان را در دور نمودن شبهات گمراه کنندگان و همراهی دین قویم، و امیدوارم مرا در دعاهای شایسته خویش، چه در حال زندگانی ام و چه در حال مردنم فراموش نفرماید مخصوصاً دعا برای تعجیل فرج را.
)شبیر حسن نجفی)
۲ شعبان المعظم ۱۴۱۱ قمری (تاریخ نوشتار)
۵ ذوالقعده ۱۴۱۱ قمری (تاریخ مهر و امضاء)
[۱] حضرت آیت الله شیخ شبیر حسن نجفی هندی پس از گذراندن دورس مقدماتی و سطح در مناطق هند و پاکستان به نجف اشرف مهاجرت کرده و در محضر آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی رحمت الله، مرحوم اصطهباناتی رحمت الله، شیخ محمد حسین اصفهانی (کمپانی) رحمت الله و سید جمال الدین گلپایگانی رحمت الله و نیز سید محسن حکیم رحمت الله و… تلمّذ نمودند، و از مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی و سید جمال الدین گلپایگانی اجازه اجتهاد دریافت می کنند. معظم له در ضمن مباحث فقهی و اصولی، در علم فلسفه و کلام و نیز علوم غریبه تبحر خاصی داشتند، و به چندین زبان دنیا سخن می گفتند. ایشان بر اثر مبارزات سیاسی بر علیه رژیم بعث عراق به زندان می افتند که ایشان را به خاطر حمایت دولت هندوستان (بر اثر رسیدن خبر دستگیری ایشان به شاگردان و علاقمندان ایشان از شیعیان هند و پاکستان که دولت را تحت فشار قرار داده بودند) از عراق اخراج می گردد ایشان مشهد مقدس را برای سکونت و کرسی تدریس خویش انتخاب میکند. معظم له پس از آشنایی با حضرت استاد و نشست هایی که در جلسات متعدد با یکدیگر داشتند چنین می نویسد که در تصویر اجازه اجتهاد ایشان مشاهده می کنید. بسیاری از علما و فقهای هند و پاکستان از جمله علامه نقوی از رهبران شیعیان پاکستان، از شاگردان معظم له می باشند. ایشان در محرم سال ۱۳۷۲ هجری شمسی دار فانی را وداع گفتند. (رحمة الله علیه رحمة واسعة أبدیّه)
اجازه اجتهاد سید مرتضی خاتمی خوانساری از آیت الله شیخ علی معصومی وثوق رحمة الله
اجازه اجتهاد سید مرتضی خاتمی خوانساری از آیت الله شیخ علی معصومی وثوق رحمة الله - زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
اجازه اجتهاد سید مرتضی خاتمی خوانساری از آیت الله شیخ علی معصومی وثوق رحمة الله – زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین و أفضل صلواته و تحیّاته علی من اصطفاه من الاوّابین والآخرین سیّد الانبیاء والمرسلین و خاتم النبیین محمّد صلی الله علیه و آله و علی عترته الطاهرین الائمه الهادین المهدیین واللعنة الدائمة علی أعدائهم و مخالفیهم اجمعین إلی یوم الدّین[۱] و بعد فمن اعظم نعم الله سبحانه و تعالی علی عباده وجود حَمَلَةِ العلم فی بلاده لتشیید قواعد الدّین و تسدید احکام الشرع المبین و ممن صار من جملتهم و نال برتبتهم الموفّق المؤید مفتخرة هذه الأیّام جناب العالم الفاضل حجّة الاسلام الحاج سیّد مرتضی الخاتمی أدام الله تعالی تائیده و زاده فضلاً و کثر امثاله حیث قد اجهد نفسه و بذله وسعه لیلاً و نهاراً فی تحصیل العلوم الشرعیة و المعارف الالهیّة حتی بلغ بفضل الله سبحانه الدّرجة العالیة من العلم فنال بحمد الله تعالی إلی درجة من الإجتهاد و الإستنباط من ملازمة التقوی[۲] فاسئل الله جلّ شأنه ان یجعله علماً للدّین و مناراً للهدی و قدوة للعلماء العاملین و نفع به المومنین انّه ولیّ التوفیق[۳] و ارجوا ان یغتنم هذه النعمة اقشار المؤمنین و ینتفعوا من محضره و من مجالسه و بیاناته فانه حقیق[۴] و فی الختام أوصیه دام ظلّه بملازمة التقوی و رعایة الاحتیاط و أرجوه آن لاینسانی نصالح الدعوات فی حیاتی و بعد الممات[۵].
کتبه بیمناه الوازره یوم الخامس عشر من شهر ذیحجة الحرام ۱۴۰۶ یوم ولادت امامنا العاشر الامام علی النقی علیه السلام فی حرم جدّه علی بن موسی الرضا علیهم آلاف التحیّة والثناء[۶].
[۱] ترجمه: حمد الهی و صلوات بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و آل ایشان علیهم السلام و لعنت بر دشمنانشان…
[۲] ترجمه: از بزرگترین نعمت های خداوند بر بندگانش: وجود دانشمندان در شهرها برای محکم نمودن پایه های دین و تعلیم احکام شرع مبین است و از کسانی که جزء آنها شده و به رتبه آنها رسیده است. آن توفیق یافته مورد کمک الهی و آن مورد افتخار این روزها یعنی جناب عالم فاضل و حجت الاسلام حاج سید مرتضی خاتمی می باشد (که خداوند کمک خویش را نسبت به او دوام بخشد و به فضل و برتری او بیفزاید و امثال او را زیاد کند) به خاطر اینکه جانش را به سختی انداخته و تلاش خود را شب و روز در یادگیری علوم شرعی و معارف الهی انجام داده تا این که به فضل خداوند پاک و منزه به درجه بالایی از علم و دانش حائز شده، و به شکر خداوند تعالی به درجه اجتهاد و استنباط به همراه خدا ترسی رسیده است.
[۳] ترجمه: پس، از خداوند جلّ شأنه می خواهم که او را بزرگی برای دین و محل نوری برای هدایت و الگو و نمونه ای برای علمای اهل عمل قرار دهد و مومنین را از او بهره بخشد به درستی که او توفیق دهنده است.
[۴] ترجمه: و امیدوارم که اقشار مومنین وجود این نعمت الهی را غنیمت و با ارزش بشمارند و از محضر ایشان و جلسات و بیاناتش بهره ببرند.
[۵] در پایان به ایشان (دام ظلّه) سفارش می کنم که تقوا و رعایت احتیاط را همچنان همراه داشته باشد و مرا از دعای خیر خویش فراموش نکند…
[۶] سرنوشت این را با دست گنه کار خود در روز پانزده ذیحجه سال ۱۴۰۶ هجری قمری در روز ولادت امام دهممان امام علی النقی علیه السلام در حرم جد ایشان امام رضا (که بر همه آنها هزاران درود و ثنا باد).
اجازه نقل روایت سید مرتضی خاتمی خوانساری از آیت الله صفائی خوانساری رحمت الله
در زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری نقل است که: فقیه عالیقدر آیت الله سید مصطفی صفائی خوانساری رحمت الله به سال ۱۳۲۱ ه.ق ) به نقل از تاریخ اصفهان ج۲، ص۲۶۷) در خوانسار دیده به جهان گشود. پس از گذراندن مقدمات و سطح در زمان تاسیس دوباره حوزه علمیه قم به همت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی رحمت الله در سال ۱۳۳۸ ه.ق به قم عزیمت می کند و از شاگردان خاص ایشان و نیز از همدرسان و دوستان نزدیک امام خمینی رحمة الله، آیت الله گلپایگانی رحمت الله، آیت الله محقق داماد رحمت الله و… بودند. و نیز به نجف اشرف مهاجرت کرده و در محضر آیت الله عظام: سید ابوالحسن اصفهانی رحمت الله، میرزا حسین نائینی رحمة الله، حاج آقا حسین قمی رحمت الله و… تلمّذ نموده است
زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
تا جایی که از محضر مرجع زعیم و بزرگ سید ابوالحسن اصفهانی رحمت الله و سید جمال الدین گلپایگانی رحمت الله اجازه اجتهاد و نیز از محدث بزرگ شیخ عباس قمی رحمة الله و شیخ آقابزرگ تهرانی رحمة الله (صاحب الذّریعه) و… اجازه نقل روایت دریافت نموده است. معظّم له از بزرگان حوزه علمیه پس از مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی (استاد امام خمینی رحمة الله) به شمار می رفته که یکی از چند نفری است که حوزه قم را برای مرجعیت آیت الله العظمی بروجردی رحمت الله مهیا می کنند کما اینکه تفصیل آن درج۳، ص۵۱۶ ضیاء الابصار آمده است. از تالیفات ایشان کتب مهم فقهی، اصولی، فلسفی و عرفانی بسیاری است که تعداد آن بیش از سی عنوان کتاب است.
و صبح ها در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها نماز جماعت صبح پس از آیت الله العظمی مرعشی رحمة الله که در اول اذان صبح برپا می شد، و کمی بعد دومین نماز به امامت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (حفظه الله) و دقایقی پس از آن، سومین نماز جماعت صبح، به امامت حضرت آیت الله صفایی خوانساری رحمت الله برپا می گشت، و کتابخانه شخصی ایشان بیش از هشتاد هزار و پانصد نسخه خطی در آن دیده میشده که حاکی از وسعت تتبّع و تحقیق ایشان بوده است. معظّم له پس از آشنایی با حضرت استاد و رویت اجازه آیت الله العظمی خوانساری رحمت الله، دو سال قبل از وفات خویش، اجازه نامه ای برای حضرت استاد دام ظلّه می نویسد که در این اجازه نامه نیز از اساتید و مشایخ اجازه خویش که از اعلام تشیع و فقه و فقاهت هستند به طور تفصیل نام میبرد. در سال ۱۴۱۳ ه.ق دار فانی را وداع گفته و در کنار استاد خویش آیت الله العظمی حائری یزدی در مسجد بالاسر حضرت معصومه سلام الله علیها مدفون می شود. (رحمة الله علیه رحمة واسعة)
تصویر اجازه نقل روایت از حضرت آیت الله حاج سید مصطفی صفائی خوانساری رحمت الله
اجازه نقل روایت سید مرتضی خاتمی خوانساری از آیت الله صفائی خوانساری رحمت الله - زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
اجازه نقل روایت سید مرتضی خاتمی خوانساری از آیت الله صفائی خوانساری رحمت الله – زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی خاتم النبیّین و آله الطیّبین الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم و مخالفیهم و منکری فضائلهم و مناقبهم من الآن إلی قیام یوم الدین[۱].
و بعد فان جناب العالم الفاضل سلیل الاطائب الموفّق المؤید لنشر آثار اجداده المکرمین المنتجبین السید مرتضی الخاتمی النقوی الرضوی الخوانساری دام مجده العالی قد استجاز منّی روایة احادیث اجداده الاطیبین من صحف اصحابنا الامامیّة الاثنی عشریة فاجزته ان یروی عنّی کلّما صحت لی روایته بطرقی الکثیرة[۲] نیّف و عشرون الا الائمة الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین خصوصا نهج البلاغة المکرمة الصحیفة السجادیّة المجامع المحمّدین الثلاثة المتقدمین الکافی الشریف و من لایحضره الفقیه و التهذیب و الاستبصار و المجامع المحمّدین الاربعة المتأخرین الوسائل و المستدرک و الوافی و بحارالانوار و اعلا طرقی خمسة.
الاوّل: والدی العلّامة الحجة الآیة السید احمد الصفائی الخوانساری المتوفی ۱۳۵۹ صاحب کشف الاستارعن وجه الکتب والاسفار.
الثانی: شیخنا الاستاد العلّامة ایة العظمی الحائری الیزدی الحاج شیخ عبدالکریم مؤسس الحوزة العلمیة الایرانیة فی محروسة قم صانها الله عن التصادم المتوفی ۱۳۵۵ صاحب کتاب الصلوة والدرر.
الثالث: سیدنا الاستاد العلّامة آیة الله العظمی افقه الفقهاء الراشدین السید ابوالحسن الاصفهانی صاحب الوسیلة و حاشیة العروة و الرسائل العملیّة المتوفی ۱۳۶۵.
الرابع: المحقق المدقق الآیة الحجة الاغاضیاء الدین العراقی صاحب شرح التبصرة حاشیة العروة و المقالات الاصولیة المتوفی ۱۳۶۱.
الخامس: الآیة العظمی و الحجة الکبری الامام العلّامة البروجردی الاغا الحاج السید حسین الطباطبائی المتوفی ۱۳۸۰ صاحب حاشیة الکفایة و الرسائل الفقهیة و الکتب الرجالیّة و طبقات أصحابنا الامامیّة و حاشیة العروة و الرسائل العملیّة بِاَلسُنة مختلفة رضوان الله علیهم و مجاز فی الامور الشرعیة و الحسبیّة التی فی عصر الغیبة منوط باذن الفقیه الجامع للشرایط و اوصیه دام توفیقه بما اوصانی مشایخی الماضین من اقامة الصوات فی اوائل اوقاتها و عدم ترک التهجد اللیلیة فإنّ رسول الله صلی الله علیه و آله اوصی امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام ثلث مرات بصلوة اللیل و قرائة القرآن فی اللیالی خصوصا سورة یس و التکاثر و الحاقة و هود و الواقعه و ان لاینسانی من الدعوات خصوصا عقیب الصلوات فی الحیات و الممات و السلام علیه و علی عباد الله الصالحین[۳] و رحمة الله و برکاته ۲۷/ع۱/۱۴۱۱ و حرره الاحقر مصطفی الحسینی الخوانساری عفی عنه و عن والدیه[۴]
جای مهر
[۱] به نام خدا… صلوات بر رسول اکرم و آل… لعنت بر دشمنانشان…
[۲] به درستی که جناب عالم فاضل آن کسی که از نسل پاکان است و مورد توفیق و کمک الهی است در جهت نشر آثار اجداد خود، سید مرتضی خاتمی نقوی رضوی خوانساری (که خداوند متعال مجد والای ایشان را دوام فرماید) طلب اجازه نقل احادیث اجدادشان را نموده اند از مکتب علماء مذهب دوازده امامی پس من اجازه را به ایشان اعطاء نمودم…
[۳] ترجمه به طور خلاصه: بعد اجازه نقل کتب مذکور را می نویسند. ۱. نهج البلاغه ۲. صحیفه سجادیه ۳.کتب سه «محمد» یعنی کافی و من لا یحضره الفقیه و تهذیب و استبصار ۴. کتب چهار «محمد» بعدی یعنی وسائل و مستدرک و وافی و بحارالانوار.
اجازه را از چند طریق که به ایشان رسیده است و ایشان دارند به حضرت استاد انتقال میدهند را ذکر می کنند که از ۵ طریق است: ۱. پدر ایشان علامه سید احمد صفائی رحمت الله ۲. آیت الله العظمی حائری یزدی رحمت الله ۳. آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی رحمت الله ۴. آیت الله العظمی آقا ضیاء عراقی رحمت الله ۵. آیت الله العظمی بروجردی رحمت الله و در پایان نوشته اند: «و ایشان دارای اجازه است که در امور شرعیه و حسبیه که در عصر غیبت، مشروط به اسم فقیه جامع الشرایط است سرپرستی نماید. سفارش می کند ایشان را (که خداوند بر توفیقاتش بیفزاید) به آنچه که اساتید گذشته من، مرا به آن سفارش کردند و آن: برپا نمودن نماز در اول وقت و ترک ننمودن عبادت سحرگاه که رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمومنین علیه السلام سه بار به نماز شب سفارش نمودند و نیز ایشان را سفارش می کنم به قرائت قرآن در شب ها بخصوص به خواندن سوره های یس و تکاثر و الحاقه و هود و واقعه و اینکه مرا در دعاهای خویش فراموش نکند بخصوص بعد از نمازهای خود، چه در حال زندگی ام و چه مردنم. سلام بر ایشان باد و بر بندگان شایسته الهی، و رحمت و برکات خداوند به ایشان باد.
[۴] نوشته این را حقیر ترین: مصطفی حسینی خوانساری (که خدا او و پدرش را عفو فرماید) به تاریخ ۲۷ ربیع الاول ۱۴۱۱ ه ق.
حضرت استاد از اوایل نوجوانی خود که با کتاب آسمانی قرآن کریم اُنس خاصی داشتند و به تلاوت و حفظ آن اهمیت می دادند، در تفسیر قرآن کریم سال های متمادی تحقیقات فراوانی نموده اند و به فرموده ایشان کار بر روی تفسیر در کناردرس های دیگر حوزه همیشه برقرار بوده است و از اول قران تعمق خاصی را آغاز نموده اند تا به آخر آن بر اساس و محوریت تفسیر مجمع البیان مرحوم علامه طبرسی رحمت الله که حدود هفده سال این روش به طول انجامید و حاصل آن بعضی حواشی ایشان بر تفسیر مرحوم طبرسی و نوشتن یک دوره کامل قرآن کریم به خط خودشان که هرگاه بحث و تحقیق حول آیه ای را به اتمام می رساندند آن آیه را در کتاب خاصی می نوشتند و وقتی این هفده سال به پایان رسید آن قرآن خطی نیز پایان یافت.
البته علم تفسیر و نیز علوم دیگر آسمانی پایان پذیر نیستند و هر چه انسان در آن غور کند باز هم به کنه آن راه نتوان پیدا نمود. و همچنین تدریس تفسیر قرآن کریم را ایشان از اوائل جوانی در جلسات و محافل مختلف تا بحال مشغول بوده اند یعنی هر شب درس تفسیر ایشان در بعضی شب ها دو یا سه مرتبه برقرار می باشد و این طول انس با قرآن کریم و تفسیر و تدبر در آیات نورانی آن، شخصیّت قرآنی خاصّی از حضرت استاد ساخته است به طوری که هر جای قرآن را که شاگردان ایشان سوال می کنند حضرت استاد کاملا حضور ذهن برای تفسیر و شرح و توضیح آن دارند به طوری که موضوع تفسیری جلسات ایشان لحظه قبل از آغاز، توسط حضّار معین می گردد آنگاه حضرت استاد، راجع به آن آیه خواسته شده به تفسیر می پردازند و به هر آیه ای که در حین تفسیر، به آن استشهاد میکنند را از صفحات قرآن در همان لحظه استشهاد، باز می کنند و آن را از روی قرآن قرائت می کنند. درس تفسیر ایشان حدود نیم قرن است که هر شب برقرار می باشد.
تعمّق و پژوهش در تاریخ اسلامی
دیگر از تسلّط های علمی حضرت استاد، تعمّق و تخصّص ایشان در تاریخ مخصوصاً تاریخ ادیان و مذاهب، تاریخ انبیاء و به خصوص تاریخ اسلام می باشد و بر اثر ممارست طولانی ایشان در مباحث تاریخی و استفاده از کتب گوناگون این فن، صاحب آراء و اندیشه های خاصی در این موضوع هستند و همیشه در سخنرانی ها و محافل درسی و علمی خود از مطالب تاریخی بسیاری استفاده میکنند.
روش تبلیغی و تدریسی حضرت استاد
در زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری حضرت استاد دائماً و مؤکّداً به طلّاب علوم دینیه توصیه میکنند که:« ما طلبه ها در عمل به این آیه کوتاهی می کنیم:
(وَمَا کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفِرُوا کافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ)[۱]
ما باید درس را به نحو احسن بخوانیم و آن را در بین مردم تعلیم دهیم تمام این درس خواندن ها ثمره أوّلاً عمل کردنِ خود ما و ثانیاً تعلیم و در نهایت عمل کردنِ خلق الله است. و تا این تعلیمات در بین مردم نرود ما نمی توانیم تاثیری دینی در جامعه مان داشته باشیم»
لذا این طرز فکر و این منهج استاد، ایشان را واداشته تا از اوائل جوانی خود و از اوائل دوران تحصیلی در حوزه علمیه، جلسات فقه و تفسیر و تاریخ و اخلاق خود را در بین جمیع اقشار و اصناف و طوایف مردمی، داشته باشند و عمده وقت خود را در این جهت صرف کنند با اعتقادی راسخ و محکم!
و همیشه تاکید می کنند که ما طلبه ها بعد از درس خواندن جدی و محکم و تقوای جدی و محکم، باید خیالمان راحت باشد که خداوند متعال ما را به رضای خود راهنمایی می کند و به ما می فهماند که چطور، کجا و به چه نحو باید خدمت کنیم و همیشه به این آیه استشهاد می کنند که:
)وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ)
»کسانی که در راه ما تلاش کنند ما آنها را به راههای خود هدایت می کنیم»
و می فرمودند:«اگر دست را به خداوند بدهیم – حقیقتاً و واقعاً – آنگاه همه چیز حل شده است»
به عنوان نمونه از منهج فکری و عملی حضرت استاد مصاحبه ماهنامه مجلّه دعوت که از منشورات ستاد اقامه نماز است را می آوریم:
چهل سال با جلسات چهره به چهره
اشاره زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری: استاد حاج سید مرتضی خاتمی خوانساری – متولد ۱۳۲۲ ه.ش در قودجان خوانسار هستند. تحصیلات ابتدایی و مکتب را ازپنج سالگی در زادگاه خود گذرانیده و در سن یازده سالگی به تهران نقل مکان می نمایند. ایشان ضمن ادامه دروس مدرسه، به مطالعه کتب ادبیات عرب و تاریخ اسلام و… می پرداختند و باهوش و نبوغی که در مدرسه بروز داده بودند، مدرسه دارالفنون به طور رایگان از ایشان ثبت نام میکند. پس از اخذ دیپلم ریاضی در سال۱۳۴۱ ه.ش وارد دانشگاه میشوند که علاقه وافر به دروس حوزوی، ایشان را به سمت حوزه علمیه می کشاند. حضرت آیت الله سعیدی، صدرزاده و وثوق تهرانی رحمت الله از جمله اساتید مبرز ایشان بوده اند که استاد، سالیان متمادی در محضر آن بزرگواران تلمّذ نموده و از شخصیت هایی همچون آیت الله وثوق تهرانی رحمت الله، آیت الله شیخ ابوالفضل خوانساری رحمت الله و علامه شبیر حسن نجفی رحمة الله و برخی دیگر از آیات عظام اجازه اجتهاد دریافت نموده اند. استاد، سخنرانی و تبلیغ را از همان اوان جوانی در سال ۱۳۴۲ شروع کرده اند که طی چهل سال گذشته، تاثیر شگرفی بر مخاطبان نهاده است به طوری که موجب جذب جوانان و اقشار مختلف به سوی معارف بلند الهی شده است.
جلسات متنوع و گوناگون استاد در تهران مثل جلسات مکتب الحسین، محبان النبی و مکتب الزهرا سلام الله علیها زبانزد عام و خاص است.
درباره انگیزه استاد از این جلسات و نیز استفاده از تجارب گرانبهای ایشان، مصاحبه ای ترتیب داده ایم که در پی می آید:
بفرمایید با این که دارای درجه اجتهاد هستید چه انگیزه ای شما را در این ۴۰ سال به طرف تبلیغ چهره به چهره و جلسات خانگی سوق داده است؟
از باب اینکه در شروع کار طلبگی از اول انگیزه خیلی شدید و علاقه خاصی به جذب اشخاص به مسائل مذهبی داشتم. در دوران دبیرستان و بعد، کارم را از جلساتی در سال های ۴۳-۴۱ شروع کردم و این کار مستمر ادامه داشت و جلسات چهره به چهره روز به روز گسترده می شد.
این نوع کار شما را راضی میکند و یا تدریس مستمر حوزوی؟
هر دو لازم است. چون بالاخره، خود من هم کنار اساتید بزرگ درس می خواندم و این درس حوزه ۲۹ سال طول کشید.
کسانی که درس می خوانند، لازم است در گویندگی قوی باشند و در سنین جوانی با مردم ارتباط برقرار کنند و این خیلی موثر است استمرار و طول زمان میخواهد. در حال حاضر، طرح چهره به چهره ای که آقای قرائتی مطرح کردند، چیز لازمی است که باید دائماً باشد.
الان نزدیک به سی چهل سال است که با افراد مختلف بازار، ادارات، بانک ها و سپاه و… جلساتی داریم. بلاخره این کانال، باید بین مردم و حوزه زده شود. علما در بین مردم حضور داشته باشند، هم تعلیم بدهند و هم در اجتماع باشند والّا موثر نیست. الان، من ساعت های زیادی از روز مشغول درس های فقه و اصول هستم و بقیه ساعات را در جلسات، بحث و سخنرانی دارم.
برای فراگیر شدن طرح چهره به چهره چه توصیه ای دارید؟ دوستان مذهبی چه روشی به کار ببرند که موثر واقع شود؟
اصل این است که هر کسی با تمام وجود، دنبال امر به معروف و نهی از منکر برود: (ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ). مانند پیامبر صلی الله علیه و آله که از(عشیرتک الاقربین) شروع کرد، از زن و بچه و همسایه و دو شروع کنند.
چون کار اجتماعی است و کسی که مأمور به دین خودش شده، برای این کار و ترویج احکام شرع باید بین مردم برود البته آن شخص مبلغ و آمر به معروف و ناهی از منکر باید دائماً اطلاعات و علم خود را بالا ببرد و آموخته ها را در بین مردم منتقل کند. ما جلساتی داشتیم که اشخاصی می آمدند که حتی خدا را قبول نداشتند این جلسات، صحبت ها و گفت و گو ها،استدلال ها و خوش اخلاقی ها، این ها را متدین کرد، بعضی از آن ها بسیجی شدند و بعضی شهید شدند.
رمز موفقیت در این کار از نظر حضرتعالی چیست؟
به نظر من، اصولاً هر کسی جنسی را داشته باشد و بخواهد این جنس را به فروش برساند اگر فعالیت و تفکر بکند، موفقیت هم برای او پیدا میشود. برای مومن مسلمان و یا عالم دینی مسائل دینی همان سرمایه است. باید این سرمایه را به میان مردم ببریم. اشخاص باید این انگیزه را داشته باشند که در هر شغل و کاری که هستند خودشان را مأمور رسول خدا بدانند اگر این شغل باشد خود افراد مشتری یابی می کنند، جذب می کنند، خدا هم توفیق می دهد.
در مورد طرح تبلیغی چهره به چهره چه استناداتی را در آیات و روایات سراغ دارید؟
اصلاً هر چه در تاریخ بشر رخ داده – چهره به چهره بوده است. حال در زمان ما اگر رسانه هایی مانند تلویزیون را کنار بگذاریم، روش تمام اوصیا و اولیا، چهره به چهره بوده است. یعنی شاگردی بوده و استادی و منابری بوده که می رفتند و استفاده می کردند. در مدارس و دانشگاهها و مراکز آموزشی و.. . هم باید از روش چهره به چهره استفاده کنند. حاج آقا قرائتی زحمات زیادی در این راه کشیده اند و از این افراد که به این وسعت به اسلام و مردم خدمت کرده باشند، کمتر داریم.
الان در حوزه های علمیه اکثر آقایان درس می خوانند و به خانه بر می گردند. این افراد باید از حوزه ها به میان مردم بروند. نباید به درس اکتفا بکنند. محصولات غذایی هر چه هم که سالم باشد، باید پخش شود و مردم استفاده بکنند.
قرآن کریم می فرماید: (فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُنَ)
» از هر فرقه، طایفه ای بروند برای تفقه در دین و میان قوم خود برگشته و آنها را انذار بکنند». موفقیت کار دینی از نظر قرآن در این است که احکام شرع در وجود تک تک مردم رسوخ کند «لعلهم یحذرون» به طوری که گناه نکنند.
دیدار علماء از حضرت استاد
به عنوان آخرین سوال، چه توصیه ای برای پیشرفت این طرح دارید؟
البته، حاج آقای قرائتی در آن نوار ) تجربه های تبلیغی) که واقعاً محصول یک عمر زحمت، تجربه، علم و کار ایشان بوده است حدود شصت مطلب عنوان فرمودند و همه توصیه ها شده بود.
باید در افراد و مومنین شور و شوق ایجاد کنیم که تبلیغ دین و امر به معروف و نهی از منکر، تکلیف است. عین زمان پیامبر صلی الله علیه و آله زمانی که فردی خودش مسلمان می شد و می رفت خواهر و برادر و فامیل را هم مسلمان می کرد. حتی در قرآن کریم در دو آیه اشاره شده که اجنه آمدند و قرآن را استماع کردند و بعد سراغ قومشان رفتند و آن را انتقال دادند. به این نیز بسنده نکردند و به قوم خود گفتند: «یا قوم اجیبوا داعی الله» هر مومنی این تکلیف گردنش هست که دین خدا را تبلیغ کند (ادع إلی سبیل ربک) اکثر شاگردان امام صادق علیه السلام شاغل بودند، یکی روغن فروش بود و دیگری شتربان بود و… یعنی هر کس در هر لباسی و هر کاری می تواند روی دیگران اثر گذار باشد. چون اسلام یک چیز عمومی و فراگیر هست. هر کسی و در هر شغلی باید اسلام را بلد باشد و خودش را با طریق اسلام وفق دهد… اگر این روش گسترده شود، جوان ها جذب می شوند و این امکان پذیر نیست مگر خود مبلغان سالم باشند، کاملاً برای خدا باشند، محرم اسرار باشند و واقعاً دلسوز باشند. بلاخره همه وجودشان را برای خدا صرف کنند.
تاکید بر حفظ سنّت ها و ارزش های اسلامی
حضرت استاد در زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری: همیشه تاکید بر تبعیت بی چون و چرای مردم از مراجع عظام تقلید (حفظهم الله) داشته اند و دارند و هیچ گونه رد و اثباتی را از جانب غیر متخصصان این فن یعنی نواب عامّه حضرت ولی عصر علیه السلام را قابل قبول ندانسته و همیشه بر ضد آن تلاش نموده اند و بر اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله که پیروی از اهل بیت علیهم السلام است و پویایی این دین که بر اساس فقاهت و اجتهاد مراجع معظم تقلید در هر عصر و زمانی است پای فشاری دارند و همیشه شاگردان و ارادتمندان خود را از هرگونه انحرافی از این خط و سیر، منع شدید می کنند و هرگونه اساعه ای را – نعوذ بالله -به این خط مقدس، نابخشوده می دانند و همواره به پیروی از ولایت فقیه که تنها راه سعادت بشری است قولاً و فعلاً پای فشاری دارند و در محافل درس خویش تا بحال سربازان جان بر کفی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی، پرورش داده اند که در مسئولیت های مختلف، انجام وظیفه می کنند و به تعبیر خودشان هر کدام از آنها در محیط اداره خود مثل یک روحانی، در این حدّ به دین داری و رعایت آداب اسلامی در حدّ امکان، مشغول اند.
شاگردانی از هر قشر و صنف جامعه
در زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری، از ویژگیهای محافل درسی و اخلاقی حضرت استاد، به چشم خوردن انواع و اقشار مختلف جامعه درآن محافل و مجالس است. اولاً: فکر و اندیشه ناب ثانیاً: دانش و تعمق و ثالثاً و از همه مهمتر: اخلاق و تواضع حضرت استاد، باعث چنین اجتماعی خاص در محافل حضور ایشان باشد.
در مجلس درس ایشان از متخصصین بنام دانشگاهی تا مسئولین نظام تا تجّار و بازاری ها گرفته تا اقشار و اصناف مختلف جامعه، مخصوصن جوانانی فعال و به روز، تا افرادی مکتبی و سنتی و زاهد و مقدس و غیره و غیره، به چشم می خورند.
و بسیاری از شاگردان ایشان که سالها در محضرشان تلمّذ و کسب فیض نموده اند هم اکنون در بسیاری از کشورهای جهان به تاسیس مراکز علمی و فرهنگی و مساجد و حسینیه ها پرداخته اند و آن روش نابی را که سالهای متمادی تعلیم دیده اند، به همان شکل در اختیار مسلمانان دیگر گذاشته اند و این منهج و روش بسیار تاثیر خود را در جوامع مختلف دیگر هم نشان داده است و جمع کثیری را مجذوب خود نموده است.
حسینیه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام – خوانسار
سخن گفتن راجع به این حسینیه مقدس و با برکت، خود کتابی مستقل می طلبد و مطالب بسیار است، اما به طور اختصار می توان گفت یکی از فعالیت های مهم و با اثر و ماندگار حضرت استاد، بنیانگذاری جدید برای این مراسم خاصّ مذهبی است.
مراسم شبیه خوانی تعزیه، از زمان صفویان تشکیل شده و در زمان سلاطین قاجار به اوج شکوه و رونق خود رسیده بود. این مراسم از ویژگی های بسیار والا و بالایی برای اولاً: جذب مردم، ثانیاً: تبلیغ تاثیرگذاری و نفوذ پذیر بسیار بالایی در مردم، ثالثاً: از جهت ذوق و هنری در اعلا درجه هنری جهان امروز قرار دارد.
در زمان رژیم منحوس رضا شاه پهلوی که عزاداری سیدالشهداء علیه السلام به کلی در ایران ممنوع شد و سال ها به طول انجامید بعد آهسته آهسته آغازی جدید پیدا کرد مع الّاسف هنر شبیه خوانی، توانست کما فی السابق احیاء شود شاید به دو دلیل:
۱-اجرای این مراسم که در قبل، غالباً مراسم خاص سلطانی بوده است به دلیل شکوه بسیار آن و تمهیدات متفاوت آن برای اجراء، بسیار پر خرج و محتاج امکانات بسیاری مخصوصاً مکان مطلوب خاصی برای اجرای این مراسم بوده است که این کار عادتاً از عهده مردم عادی خارج است و از عهده دولت و امثال آن بر می آید و دولت پهلوی هیچ گاه آن را احیاء ننمود.
۲-این مراسم، احتیاج به هنرمندان خاصی دارد که یکی پس از دیگری تعلیم به یکدیگر می دهند، با متوقف شدن کلی آن مراسم، و آزار و اذیت شدید دستگاه حاکمه نسبت به هنرمندان و شبیه خوانان، این تعلیم و تربیت، نیز قهراً متوقف شده و از نفس افتاده بود.
اما مع ذلک به علت جذابیت و شیوایی خاص این مراسم، در اکناف و اطراف بلاد، کار خود را از سر گرفت ولی نه به آن شوکت و عظمتی که در زمان قبل از رضاخان، به خصوص در زمان سلاطین قاجار داشت.
حسینیه خوانسار که در جوار امامزادگان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام است و به یمن آن دو کودک بزرگوار، نام قودجان (معرب کودکان) بر آن محل مزین شده بود. از همان زمان صفویه مراسم تعزیه خوانی در آن دائر بود ولی به شکل مختصر و در سطح خود، وقتی اهالی آن منطقه، تولیت و اداره آن حسینیه را به حضرت استاد واگذار نمودند، ایشان در آن زمان حدود سی و یک سال از عمر با برکتشان نمی گذشت از زمان مدیریت ایشان، آن مراسم روح و جان جدیدی به خود گرفت در سال ۵۷ شمسی که حضرت استاد از بنیانگذار انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی رحمة الله اذن توسعه این مراسم را گرفتند، آن حسینیه چند صد متری را تخریب کردند و به چند هزار متری تبدیل نمودند و مراسم تعزیه خوانی که هر ساله در دهه آخر ماه صفر المظفر برگزار می شد را هر سال بهتر از سال قبل، توسعه و رونق دادند تا جایی که الان پس از حدود سی سال، آن مراسم چندین سال است که بهترین و باشکوه ترین مراسم عزاداری سیدالشهدا علیه السلام در ایران می باشد و بهترین شبیه خوانان ایران کسانی هستند که در آنجا ایفای نقش نمایند. ( زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری )
و همه ساله در دهه آخر ماه صفر از اربعین حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تا ۲۸ صفر روز شهادت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله به مدت ۹ روز در عصرها و شبها، عصر ها حدود چهار ساعت و شبها حدود سه ساعت، باشکوه ترین و جذاب ترین مراسم عزاداری سیدالشهداء علیه السلام که به صورت شبیه خوانی برگزار می گردد در آنجا تشکیل می شود.
و از شهرهای مختلف ایران و همچنین از کشورهای مختلف جهان و همچنین از پیروان دیگر ادیان که تشنه سبک های هنری و سنتی هستند، در آنجا حضور به هم می رسانند.
و این مدیریت والا و زیبای حضرت استاد بوده که همه ساله نه مراسم بلکه همایشی بزرگ و بین المللی و جهان شمولی را برای نهضت عالمی سیدالشهداء علیه السلام برگزار می کنند و تحمل بارهای سنگین این مراسم را به تنهایی به دوش کشیده و می کشند.
و نیز بسیاری از شاگردان تربیت شده محفل ایشان نیز با حضور و هماهنگی کامل خود نقش بسزایی در انجام و اجرای این مراسم دارند.
و همینطور پخش فیلم و نوار های این مراسم در اقصی نقاط دنیا باعث شده که در بسیاری از کشورهای دنیا، خصوصاً در آمریکا، استرالیا، ایتالیا و… از عین این مراسم الگوبرداری کرده و همان شبیه خوانان را مکرراً برای اجرای آن دعوت نموده اند و تاثیرات عمیق و بسیاری در آن نقاط بر غیر مسلمان ها نیز گذاشته است.
کیفیت و نحوه این مراسم در کتابی خاص، ضرورت دارد که به رشته تحریر درآید که انشاالله به آن توفیق پیدا کنیم.
جهت اطلاع خوانندگان محترم برای حضور در آن مراسم باشکوه عزاداری، که همه ساله از اربعین حسینی علیه السلام تا روز ۲۸ ماه صفر، برگزار می گردد می توانند شرکت نمایند.
آن حسینیه با برکت، بسیار مورد توجه و نورانیت اهل اابیت علیه السلام بوده و هست و بسیار بسیار از عزاداران آن مراسم، کرامات و معجزات فراوانی از خانه اباعبدالله الحسین علیه السلام با تمام جان و دل خود چشیده اند که خود مجالی برای تفصیل می طلبد.
)وَالْبَاقِیاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرٌ عِنْدَ رَبِّک ثَوَابًا وَخَیرٌ أَمَلًا)
نامه دوستانه متفکر جهان اسلام مجاهد بزرگ دکتر تیجانی سماوی(مدظلّه)به حضرت استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
نامه دوستانه متفکر جهان اسلام مجاهد بزرگ دکتر تیجانی سماوی(مدظلّه)به حضرت استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
نامه دوستانه متفکر جهان اسلام مجاهد بزرگ دکتر تیجانی سماوی(مدظلّه)به حضرت استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
ترجمه نامه دکتر تیجانی سماوی (دام ظلّه) به حضرت استاد (حفظه الله)
ترجمه:«به نام خداوند بخشنده مهربان»
» و درود و سلام بر بهترین پیامبران و خاندان پاک ایشان»
این نامه ای به عالم کبیر و سید جلیل آیت الله سید مرتضی خاتمی (که خداوند مقام شریف او را بالا ببرد) می باشد.
ای آقای بزرگوار من! پس از عرض سلام و احترامی که لایق مقام والای شما باشد، روی به درگاه الهی آورده برای شما دعا می کنم که شما را به نگهداری قوی خود، نگه دارد و با آن چشمی که خواب ندارد نظر نماید.
ای آقای با محبت من! من هنوز به یاد دارم دیدار اولی که حضرتعالی از شخص ناچیز من داشتید و چه زیبا از من استقبال کردید. در همان دیدار اول، در جناب والای شما تواضع بسیار و اخلاق بزرگی را لمس کردم که دلیل بر بزرگی شخصیت شما می بود. و همچنین بر بسیاری علم و دانش و قلب سرشار از معرفت شما دلالت می کرد.
همچنان هنگامی که به دیدار شما در خانه تان در تهران آمدم هیچگاه پذیرایی ها و مهمانی ها و الطاف و کرم شما را که در کنار شما لذت آن را چشیده ام فراموش نخواهم کرد.
پس از آن بیشتر و بیشتر با حضرتعالی آشنا تر شدم به حقیقت که شما چونان درخت پرباری می مانید که هرچه که میوه های آن بیشتر می گردد به زمین نزدیک تر می شود.
و به راستی در این طول مدت آشنایی نزدیک من با شما کاملاً لمس نمودم که شما از خادمان واقعی برای راه اهل بیت علیهم السلام هستید. از کسانی هستید که همه چیز خود را در راه معرفی جایگاه بلند آنها و آشنا نمودن به مکتب آن ها و دعوت به سوی آن ها فدا می کنید. آن هنگامی که در مراسم بزرگی که در خوانسار برپا می کنید حاضر شدم و با چشم خود آن حضور میلیونی که برای شرکت در مراسم شبیه خوانی که ده روز ادامه داشت را دیدم که چگونه امکانات و وسایل آن را مهیا کرده بودید طوری بود که انجام آن از توان دولت با تمامی امکاناتش خارج بود.
پس گوارایتان باد و مژده باد برای شما در دنیا و آخرت!
همچنان که بسیاری از سخنرانی های شما را در تلویزیون میدیدم که در خلال کلمات خود بسیاری از راه های شرع و دین را بر اساس نور قرآن و سنت شرح می دادید و بر اثر بیان شیرین و روشن شما بسیاری از پنهانی های دانش که نزد اغلب مردم نامعلوم است را به راستی که روشن و واضح می نمودید.
بنابراین از خداوند می خواهم که بهترین پاداش را برای شما قرار دهد و مرد علماء اهل عمل را به شما عنایت فرماید و عمر شریف شما را طولانی قرار دهد تا همگی مردم و مومنین از دانش ها و بیانات شما استفاده نمایند. به راستی که او دعا را مستجاب می کند. برادر شما، دکتر سید محمد تیجانی سماوی
۱۳ محرم ۱۴۳۲ – ۲۰۱۰/۱۲/۱۹
فرزندان استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
دانشگاه علوم قرآنی در بیت استاد از حدود سنه ۱۳۷۵ هجری شمسی برای کلیه نصبی و سببی مرتبط با استاد در هر سطوح علمی و سنی بصورت امتحانات هفتگی و ماهیانه بشرح ذیل بصورت رسمی شروع بکار کرد و در حال حاضر بیش از ۲۷ سال برگزار است و دو مرتبه کل قرآن مورد بحث و کتابت قرار گرفته است.
در خاندان زیر مجموعه استاد با ورود به سن شرعی موظف به شرکت در کلاسهای سر گروه های خانواده می باشند.
هر ماه یک صفحه قرآن با کتاب کامل و اعراب دقیق و جداگانه نوشتن کلمات با ترجمه تحت اللفظی و مباحثه تفسیر نمونه و ۱۰ مساله رساله عملیه مراجع تقلید عظام با نظارت سرگروه ها صورت می پذیرد و برای حفظ آیات و سوره های قرآن تشویق و ترغیب می شوند
تقریبا اکثر فرزندان و نوه های استاد در تفسیر قرآن و قرائت صحیح و احکام شرعی مسلط هستند.و اکثر فرزندان استاد دروس حوزوی را در کنار دروس دانشگاهی تحصیل نموده اند و در حال حاضر و بعضا فرزندان پسر و دو داماد استاد از مدرسین حوزه علمیه و استاد حوزه و دانشگاه و با درجه اجتهاد می باشند و ملبس به لباس روحانیت به تبلیغ علوم دینی مشغول و مشعوف هستند.
نام فرزندان استاد
حجج اسلام حاج سید محمد و حاج سید علی و حاج سید حسین و حاج سید جعفر و سید مصطفی و حاج سید ابراهیم و حاج سید اسماعیل و سید اسحاق می باشند.
مطالعه مقاله پر نور ” نهضت حسینی ” در کارنامه درخشان زندگی نامه استاد سید مرتضی خاتمی خوانساری
این نوشتار مقاله ای است به نام «نهضت حسینی» که حضرت استاد در سال ۱۳۴۵ هجری شمسی آن را به قلم خود آراسته اند تا در مراسم شب سوم شعبان هر ساله قرائت گردد ( زندگی نامه سید مرتضی خاتمی خوانساری )